قرارداد

قرارداد
فیک جونگکوک
پارت ۹

رفتم بیرون که لباس خوبی برای خودم انتخاب کنم بلاخره لباس خوبی انتخاب کردم و رفتن خونه
(برش زمانی به شب)
آماده شدم و رفتم
رسیدم و در زدم که جینا باز کرد
"_سلام
"بیا تو
_باشه
رفتم داخل که تهیونگ رو دیدم دویدم و بغلش کردم
(تهیونگ×)
×_سلام
_چرا وقتی اومدی بهم زنگ نزدی
×میخواستم بزنم
+وایسا ببینم شما همدیگرو از کجا میشناسید‌
×خب جیسو دختر دوست بابای منه
+آها
"جیسو بامن میای
_آره(رفتن تو آشپزخانه)
"پس شما باهم آشنایین
_آره
"تو بهم کمک میکنی به تهیونگ اعتراف کنم
_معلومه
"مرسی(بغلش کرد)
ویو‌ جونگکوک:
من جدیدا به...
دیدگاه ها (۶)

بچه ها بگید

بچها میگن تو ی واقعیت رابین آنجلس(یوری)با آشتین(جی جی)ماول ه...

شما جزو کدوم دسته هستید؟خودم:یوری و جی جی با ابنکه میدونم جی...

فرشته کوچولوی من ( پارت ۱۳ )گویون : پدرم آمد بغلش کردم نشستی...

: دختر خاله تهیونگ با صدای بلند خندید و گفت اینو از تو سطل ا...

جیمین فیک زندگی پارت ۹۲#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط