داستان زندگی من

داستان زندگی من :
دلتنگ کسی شدم نمیتونم بهش زنگ بزنم
میخوام کسی رو ببینم پیشم نیست اون دور دوراس
میخوام بقیه درکم کنن ولی با گفتن نمیتونم دردامو بگم
سوال دارم کسی جوابشو نمیدونه جز یک نفر که بهم نمیگه
چیزی میخوام بمیرم نمیتونم دنبالش برم مگر اینکه قید خدا رو بزنم که محاله
از چیزی خوشم میاد ولی فقط مال من نیست که حفظش کنم
از چیزی خوشم نمیاد قلبم بهم اجازه نمیده ترکش کنم
عاشق کسی هستم پیشم نیست که بهش بگم

ایاااا با این وضععع میشههه زندگیی کرد ؟؟
دیدگاه ها (۲)

جهت حرص دادن مارماهی هاسوکی چه ذوقی کرهخخخخخخخخ

اسمم به کره ای

خواهش می کنم بگید تیکه اهنگی که دوس دارم: مشروب نمیخورم ولی ...

عسلممم.

چند پارتی

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟔عشق مافیاویو جیمینساعت 7:00 شب هست تا 1:00 ساعت دیگه م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط