پس، دازای خونوادشو به قتل رسوند و فرار کرد تااینکه سازمان
پس، دازای خونوادشو به قتل رسوند و فرار کرد تااینکه سازمانی ک انگو اونجا کار میکنه از مرگ کارکناش خبردار شد و برای تحقیقات رف، مافیا ام ک سازمان نزدیکی ب اوناس پس اونم خبردار شد اما برعکس اون سازمان مافیا دنبال اون قاتل با استعداد افتاد موری دازایو پیدا میکنه و بهش پیشنهاد اومدن ب مافیا رو میده اما بهش میگ باید برای من یه کاری کنی دازایم ک از خدا بی خبر میره و شاهد مرگ رییس قبلی میشه، البته ی چیزی اینجا برای من سواله اونم یه صحنه از بانگوعه ک دازای ب چویا گف اگ من بمیرم تمام راز های مافیا معلوم میشه ولی الان تقریبا همه راجب اینکه رییس قبلی از بیماری نمرد میدونن پس دیگ چه رازی باید باشه؟ ک البته راجب اینش چیزی نمیدونم... 😂
حالاااااا
دازای ک انقد برای موری مهمه ک هنوزم موری بهش اجازه برگشت ب مافیارو داده، چرا تو کل اون چهارسال تو یه کانکس بود؟ درحالی ک موری میتونس بهترین و راحت ترین خونه رو بهش بده، شاید چون دازای نمیخواست محبتی از موری ببینه پس هیچوقت ازش درخواست جای بهتری نکرد :) (این میتونه مدرکی برای محبت ندیدن دازایم باشه)
مدرک بعدی این موضوعه ک فرق زیادی بین خوب و بد برای دازای نیس، درهرصورت دازای نمیتونه اونقد باکسی صمیمی بشه و احساس راحتی کنه ک محبتشونو بپذیره پس دیگ چ فرقی داره ادم خوبی باشم یا بد یا اون شخص خوب باشه یا بد
حالاااااا
دازای ک انقد برای موری مهمه ک هنوزم موری بهش اجازه برگشت ب مافیارو داده، چرا تو کل اون چهارسال تو یه کانکس بود؟ درحالی ک موری میتونس بهترین و راحت ترین خونه رو بهش بده، شاید چون دازای نمیخواست محبتی از موری ببینه پس هیچوقت ازش درخواست جای بهتری نکرد :) (این میتونه مدرکی برای محبت ندیدن دازایم باشه)
مدرک بعدی این موضوعه ک فرق زیادی بین خوب و بد برای دازای نیس، درهرصورت دازای نمیتونه اونقد باکسی صمیمی بشه و احساس راحتی کنه ک محبتشونو بپذیره پس دیگ چ فرقی داره ادم خوبی باشم یا بد یا اون شخص خوب باشه یا بد
۱۳.۷k
۰۳ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.