به چشمهایم زل زد و گفت

به چشمهایم زل زد و گفت:
"با هم درستش می کنیم "...
چه لذتی داشت این با هم،
حتی اگر با هم هیچ چیزی هم درست نمی شد،
حتی اگر تمام سرمایه ام بر باد می رفت،
حسی که به واژه ی " با هم " داشتم را
با هیچ چیزی در این دنیا معاوضه نمی کردم.
تنها کسی که وحشت تنهایی را درک کرده باشد،
می تواند حس من را در آن لحظات درک کند ...

#ازدواج #عاشقانه.های.پاک
دیدگاه ها (۱)

#مرد و غیرتش ..اونی کـه با یه " نه " گفتنش میـفهمی که نباید ...

زمان....

اوووووف

به چشم‌هایم زل زد و گفت: «با هم درستش می‌کنیم». چه لذتی داشت...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

#داستان_شبشبی مار بزرگی برای پیدا کردن غذا وارد دکان نجاری م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط