آن روزها رفتند

آن روزها رفتند

آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید می پوسند

از تابش خورشید پوسیدند

و گم شدند آن کوچه های گیج از عطر اقاقی ها

در ازدحام پر هیاهوی خیابان های بی برگشت

و دختری که گونه هایش را

با برگ های شمعدانی رنگ می زد ، آه

اکنون زنی تنهاست

اکنون زنی تنهاست..!



#فروغ_فرخزاد
دیدگاه ها (۱)

بابی فیشر:اگه از کشیش انتقاد کنم ایا میرم به جهنم؟کشیش:بستگی...

دین درست را از میوه اش باید شناختنه از استدلالهای کلامی و اع...

بدینگونهنسل اندر نسلاسارت واروارث مذهب,خرافات و سنتهای مخرب ...

انکس که حقیقت را نمیداند بیشعور استاما واما انکس که حقیقت را...

بعد از تو یعنی بیداری به انضمام خواب هایی که داشتم تو را در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط