بهترین شب خوشی
بهترین شب خوشی
پارت ۶
+: نکننن تروخداااااا......(گریه)
_:ول کن ا/ت......
+:یهو زیر شکمم درد وحشتناکی گرفت نتونستم وایسم افتادم .... جونگ کوکی نکنن...اههههه.. اخخخخخخ....(با گریه و داد)
_:چیشد ...ببینمت کجات درد میکنهههه(داد)....
+: جونگ کوک زیر شیکمممم...
_:آروم باش خوب میتونی بلند شییی..؟
+:نههههه
_:خوب صب کن ....(براید استایل بلندش کردم)رفتم ببرمش پیش دکتر خصوصیمون که باباش جلو درو گرفت.....
+پ: نمیزارم ببریش ....
_:دیدم یهو غش کرد تو بغلم ...... لطفا برید کناررررررررر (با داد)
به بادیگاردا گفتم دکتر خصوصیمونو خبر کنه که....
بازم باباش نزاشت
تروخداااا بریدددد کناررر بخاطر دختر تون میگمممم(داد)
باباش رفت کنار
سریع بردمش رو تخت خونشون .......دکتر اومد...
خمارییییی😂🤣😭
پارت ۶
+: نکننن تروخداااااا......(گریه)
_:ول کن ا/ت......
+:یهو زیر شکمم درد وحشتناکی گرفت نتونستم وایسم افتادم .... جونگ کوکی نکنن...اههههه.. اخخخخخخ....(با گریه و داد)
_:چیشد ...ببینمت کجات درد میکنهههه(داد)....
+: جونگ کوک زیر شیکمممم...
_:آروم باش خوب میتونی بلند شییی..؟
+:نههههه
_:خوب صب کن ....(براید استایل بلندش کردم)رفتم ببرمش پیش دکتر خصوصیمون که باباش جلو درو گرفت.....
+پ: نمیزارم ببریش ....
_:دیدم یهو غش کرد تو بغلم ...... لطفا برید کناررررررررر (با داد)
به بادیگاردا گفتم دکتر خصوصیمونو خبر کنه که....
بازم باباش نزاشت
تروخداااا بریدددد کناررر بخاطر دختر تون میگمممم(داد)
باباش رفت کنار
سریع بردمش رو تخت خونشون .......دکتر اومد...
خمارییییی😂🤣😭
۲.۳k
۰۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.