از همه دست کشیدم که تو باشی همه ام
از همه دست کشیدم که تو باشی همه ام
با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد
خنده ات طرح لطیفیست که دیدن دارد
ناز معشوق دلآزار خریدن دارد
فارغ از گله و گرگ است شبانی عاشق
چشم سبز تو چه دشتیست! دویدن دارد
شاخه ای از سردیوار به بیرون جسته
بوسه ات میوه ی سرخسیست که چیدن دارد
عشق بودی و به اندیشه سرایت کردی
قلب با دیدن تو شور تپیدن دارد
وصل تو خواب و خیال است ولی باور کن
عاشقی بی سر و پا عزم رسیدن دارد
عمق تو دره ی ژرفیست مرا می خواند
کسی از بین خودم قصد پریدن دارد
اول قصه ی هر عشق کمی تکراریست
آخرِ قصه ی فرهاد شنیدن دارد
#کاظم_بهمنی
با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد
خنده ات طرح لطیفیست که دیدن دارد
ناز معشوق دلآزار خریدن دارد
فارغ از گله و گرگ است شبانی عاشق
چشم سبز تو چه دشتیست! دویدن دارد
شاخه ای از سردیوار به بیرون جسته
بوسه ات میوه ی سرخسیست که چیدن دارد
عشق بودی و به اندیشه سرایت کردی
قلب با دیدن تو شور تپیدن دارد
وصل تو خواب و خیال است ولی باور کن
عاشقی بی سر و پا عزم رسیدن دارد
عمق تو دره ی ژرفیست مرا می خواند
کسی از بین خودم قصد پریدن دارد
اول قصه ی هر عشق کمی تکراریست
آخرِ قصه ی فرهاد شنیدن دارد
#کاظم_بهمنی
۳.۸k
۰۶ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.