تهیونگ یه تیکه گوشت گکرد تو دهنم (بعید میدونم چیز جالبی ب
تهیونگ یه تیکه گوشت گکرد تو دهنم (بعید میدونم چیز جالبی بوده باشین)
می خواستم بندازمش بیرون ولی جلوی شاه زشت بود ناچار یه گاز ازش گرفتم حقیقتا خوشمزه بود (واقعا که) چند تا تیکه دیگه برداشتم و خوردم که دیدم تهیونگ عجیب نگاه میکنه
+ چیزی شده
_چ.چی نه بابا
چرا این انقدر خنگوله خوبه خودش کرد تو دهنم اه . بعد شام رفتم تو اتاقم یه نگاه به کتاب خونه ی اتاق کردم یه کتاب برداشتم غمگین بود
+چرا که نه
نشستم به خوندنش ولی یهو احساسی شدم گریم گرفت زدم زیر گریه (منم اینجوریم ولی وقتی داستانو تموم میکنم) که بیهو شاهزاده اومد تو اتاقو بغلم کرد
_گریه نکن عزیزم چیه شده؟
جانم ؟عزیزم؟
+هی.هیچی فقط داستانی که خوندم غمگین
تهیونگ ویو
جدی سر همچین چیز چرتی گریه کرده بود به رو نیاوردمو گفتم
_گریه نکن اروم باش فقط داستانه
و رفتم بیرون و ...........
تمام بچه ها واقعا خسته ام و خوابم میاد فردا بازم پارت میزارم.
می خواستم بندازمش بیرون ولی جلوی شاه زشت بود ناچار یه گاز ازش گرفتم حقیقتا خوشمزه بود (واقعا که) چند تا تیکه دیگه برداشتم و خوردم که دیدم تهیونگ عجیب نگاه میکنه
+ چیزی شده
_چ.چی نه بابا
چرا این انقدر خنگوله خوبه خودش کرد تو دهنم اه . بعد شام رفتم تو اتاقم یه نگاه به کتاب خونه ی اتاق کردم یه کتاب برداشتم غمگین بود
+چرا که نه
نشستم به خوندنش ولی یهو احساسی شدم گریم گرفت زدم زیر گریه (منم اینجوریم ولی وقتی داستانو تموم میکنم) که بیهو شاهزاده اومد تو اتاقو بغلم کرد
_گریه نکن عزیزم چیه شده؟
جانم ؟عزیزم؟
+هی.هیچی فقط داستانی که خوندم غمگین
تهیونگ ویو
جدی سر همچین چیز چرتی گریه کرده بود به رو نیاوردمو گفتم
_گریه نکن اروم باش فقط داستانه
و رفتم بیرون و ...........
تمام بچه ها واقعا خسته ام و خوابم میاد فردا بازم پارت میزارم.
۳.۶k
۲۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.