هانا رو انداخت رو تخت و روش خیمه زد شروع کرد به بوسیدنش و ...
#𝑺𝑨𝑭𝑬_𝑾𝑰𝑻𝑯_𝒀𝑶𝑼
𝒑𝒂𝒓𝒕 ³⁶
هانا رو انداخت رو تخت و روش خیمه زد شروع کرد به بوسیدنش و لباس خودش و هانا رو از تنش در اورد و.....(بقیش با ذهن کثیف خودتون.. چون فعلاً نمستونم اسمات بنویسم شرمنده)
.
.
.
.
.
.
بالاخره بعد از 4 راند کار رو تموم کرد و خسته روی تخت افتاد.
فردا صبح.
از خواب بیدار شد و به سمت حموم رفت و شروع کرد به شستن خودش.
آروم دلشرو ماساژ داد. یونگی واقعاً توی رابطه سختگیر بود.
از حموم اومد بیرون.
_میبینم که بدون من رفتی حمام(خواب آلود)
+آههه حتی نمیخواستم بهش فکر هم کنم چون میدونستم که حتماً توی حمام هم...
_به فاکت میدم.
+آره.
موهاشو شونه کرد و همونطوری خیس ولشون کرد از اتاق رفت بیرون و شروع کرد به درست کردن پنکیک برای صبحونه. بعد 10 دقیقه کارش تموم شد رفت بالا تا موهاش سشوار بکشه که...
+جیغغغغغ.
_چته؟!!
+هیچی.. نباید بگی که من حمام بودم سرتو مثل الاغ ننداز پایین درو مثل اسب باز نکن مثل گوسفند نیا تو مثل گاو به من نگاه نکن؟؟
_حیونی بوده که خودتو بهش تشبیه نکرده باشی؟! بعدشم من حوله درومه... تو که دیشب.
+خفه میشی یا با دمپایی بیام سراغت؟!
_جوننن عصبی شدنتم جذاب بیبی.
لباسا رو جمع کن باید بریم دئگو.
+آه شیب... چیز باشه.
_چی داشتی میگفتی؟!
+من هیچی..
_نه یه چیزی گفتی.. گفتی شیب...
میخواستی بگی شیبال؟!
+کی من نه.
_خوشگلم خجالت نداره که میدونی من در طول روز چند بار از این کلمه استفاده میکنم
؟!
دفعه اول که پروندش به گا رفت.
_شیباللللللللل
وقتی که داشت راه میرفت و اشتباهی به شیشه برخورد کرد
_شیبال.
وقتی که کلی شایع واسش ساخته بودن.
_شیباللللل گوه خورای عوضیییی.
و تمام زمانایی که جیمین بدون خدافظی گوشیش رو قطع میکرد.
_شیبال پسره بی ادب.
درواقع کلمه شیبال شده بود بخشی از زندگیش.
(درواقع شیبال بخشی از زندگیمم هست، چون وقتی میخوام فحش بدم خوبیش اینه که مادر و پدرم معنیش رو نمیدونن.)
+خب حالا... سشوار کو.
_اوناهاش.
یونگی به سمت سشوار رفت و محکم هانا رو گرفت به سمت خودش و موهاشو خشک میکرد.
+آییی.. کی به تو میگه آخه.
_هیس غر غرو.
بعد از ظهر.
_هانا بدو دیر شد...(داد)
به سمت پایین قدم برداشت و کفش هاش رو پوشید.
+اومدم اومدم.
چمدون ها رو پشت ماشین گزاشت و به سمت دئگو حرکت کرد
.
بچه ها من پنجشنبه قرار برم مسافرت و یک هفته نیستم تمام سعیم رو میکنم اگه تونستم واستون آپ کنم خواهش میکنم تو این یکهفته آنفالو نکنین و حمایتم کنید.
مرسی. ❤
𝒑𝒂𝒓𝒕 ³⁶
هانا رو انداخت رو تخت و روش خیمه زد شروع کرد به بوسیدنش و لباس خودش و هانا رو از تنش در اورد و.....(بقیش با ذهن کثیف خودتون.. چون فعلاً نمستونم اسمات بنویسم شرمنده)
.
.
.
.
.
.
بالاخره بعد از 4 راند کار رو تموم کرد و خسته روی تخت افتاد.
فردا صبح.
از خواب بیدار شد و به سمت حموم رفت و شروع کرد به شستن خودش.
آروم دلشرو ماساژ داد. یونگی واقعاً توی رابطه سختگیر بود.
از حموم اومد بیرون.
_میبینم که بدون من رفتی حمام(خواب آلود)
+آههه حتی نمیخواستم بهش فکر هم کنم چون میدونستم که حتماً توی حمام هم...
_به فاکت میدم.
+آره.
موهاشو شونه کرد و همونطوری خیس ولشون کرد از اتاق رفت بیرون و شروع کرد به درست کردن پنکیک برای صبحونه. بعد 10 دقیقه کارش تموم شد رفت بالا تا موهاش سشوار بکشه که...
+جیغغغغغ.
_چته؟!!
+هیچی.. نباید بگی که من حمام بودم سرتو مثل الاغ ننداز پایین درو مثل اسب باز نکن مثل گوسفند نیا تو مثل گاو به من نگاه نکن؟؟
_حیونی بوده که خودتو بهش تشبیه نکرده باشی؟! بعدشم من حوله درومه... تو که دیشب.
+خفه میشی یا با دمپایی بیام سراغت؟!
_جوننن عصبی شدنتم جذاب بیبی.
لباسا رو جمع کن باید بریم دئگو.
+آه شیب... چیز باشه.
_چی داشتی میگفتی؟!
+من هیچی..
_نه یه چیزی گفتی.. گفتی شیب...
میخواستی بگی شیبال؟!
+کی من نه.
_خوشگلم خجالت نداره که میدونی من در طول روز چند بار از این کلمه استفاده میکنم
؟!
دفعه اول که پروندش به گا رفت.
_شیباللللللللل
وقتی که داشت راه میرفت و اشتباهی به شیشه برخورد کرد
_شیبال.
وقتی که کلی شایع واسش ساخته بودن.
_شیباللللل گوه خورای عوضیییی.
و تمام زمانایی که جیمین بدون خدافظی گوشیش رو قطع میکرد.
_شیبال پسره بی ادب.
درواقع کلمه شیبال شده بود بخشی از زندگیش.
(درواقع شیبال بخشی از زندگیمم هست، چون وقتی میخوام فحش بدم خوبیش اینه که مادر و پدرم معنیش رو نمیدونن.)
+خب حالا... سشوار کو.
_اوناهاش.
یونگی به سمت سشوار رفت و محکم هانا رو گرفت به سمت خودش و موهاشو خشک میکرد.
+آییی.. کی به تو میگه آخه.
_هیس غر غرو.
بعد از ظهر.
_هانا بدو دیر شد...(داد)
به سمت پایین قدم برداشت و کفش هاش رو پوشید.
+اومدم اومدم.
چمدون ها رو پشت ماشین گزاشت و به سمت دئگو حرکت کرد
.
بچه ها من پنجشنبه قرار برم مسافرت و یک هفته نیستم تمام سعیم رو میکنم اگه تونستم واستون آپ کنم خواهش میکنم تو این یکهفته آنفالو نکنین و حمایتم کنید.
مرسی. ❤
- ۳.۰k
- ۱۱ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط