هیچ وقت نگذارید اتاق عاشقانه تان
هیچ وقت نگذارید اتاق عاشقانه تان
تاریک ، تاریک شود
هرطور که می شود روزنه ای از نور
بر روی چشمانتان بگذارید
دلتنگی مردها درست از چشمان
یک زن آغاز می شود
شما که نمی دانید اما ...
مردها نوع تمام نگاه های شما رو
می شناسند و دوست دارند
مردها به داشتن چشمان شما
عادت بدی پیدا کرده اند
دلشان که می گیرد ،
بی خوابی که به سرشان می زند
آرام رویشان را به شما برمی گردانند
و با همان روزنه کوچک نور
به چشمان خوابیده شما زل می زنند
آنقدر نگاهتان می کنند تا آرام شوند
تا کمی سر دلشان سبک شود
تا به یواش ترین حرکت آدمی
دستشان را پشت سرت کشانده
به آرامی خودشان را جلو کشیده
و چشمانتان را ببوسند
این عاشقانه ترین بوسه ای است
که من در تمام عمرم می شناسم
آخر مردی را به زنی و
زنی را به مردی
عجیب وابسته می کند
کار که به این جا می رسد
کارزار شادی و غم آغاز می شود
هم بغض گلوی خسته مرد می شکند
هم چشمان وابستگی یک زن می بارد
آنوقت
وابستگی شان آنقدر بیخ پیدا می کند
که انگار سالهاست همدیگر را ندیده اند
هر کدام تقلای آرامش دیگری را می کند
یکی انگشت مردانه بر پلک زنانه می گذارد
یکی دست کوچک زنانه بر صورت مردانه
اما مگر میتوان این طور عاشق شدن را
به این راحتی آرام کرد
این عاشقی دیگر آب
از سرش گذشته است
چون برای آرام شدن
فقط یک ما شدن دوباره می خواهد ...
#حمیدرضا_میتران
تاریک ، تاریک شود
هرطور که می شود روزنه ای از نور
بر روی چشمانتان بگذارید
دلتنگی مردها درست از چشمان
یک زن آغاز می شود
شما که نمی دانید اما ...
مردها نوع تمام نگاه های شما رو
می شناسند و دوست دارند
مردها به داشتن چشمان شما
عادت بدی پیدا کرده اند
دلشان که می گیرد ،
بی خوابی که به سرشان می زند
آرام رویشان را به شما برمی گردانند
و با همان روزنه کوچک نور
به چشمان خوابیده شما زل می زنند
آنقدر نگاهتان می کنند تا آرام شوند
تا کمی سر دلشان سبک شود
تا به یواش ترین حرکت آدمی
دستشان را پشت سرت کشانده
به آرامی خودشان را جلو کشیده
و چشمانتان را ببوسند
این عاشقانه ترین بوسه ای است
که من در تمام عمرم می شناسم
آخر مردی را به زنی و
زنی را به مردی
عجیب وابسته می کند
کار که به این جا می رسد
کارزار شادی و غم آغاز می شود
هم بغض گلوی خسته مرد می شکند
هم چشمان وابستگی یک زن می بارد
آنوقت
وابستگی شان آنقدر بیخ پیدا می کند
که انگار سالهاست همدیگر را ندیده اند
هر کدام تقلای آرامش دیگری را می کند
یکی انگشت مردانه بر پلک زنانه می گذارد
یکی دست کوچک زنانه بر صورت مردانه
اما مگر میتوان این طور عاشق شدن را
به این راحتی آرام کرد
این عاشقی دیگر آب
از سرش گذشته است
چون برای آرام شدن
فقط یک ما شدن دوباره می خواهد ...
#حمیدرضا_میتران
۲.۵k
۱۰ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.