متنی بسیار زیبا از سیمین بهبهانی : در عالم کودکی به مادرم
متنی بسیار زیبا از سیمین بهبهانی : در عالم کودکی به مادرم قول دادم که تا همیشه هیچکس را بیشتر از او دوست نداشته باشم. مادرم مرا بوسید. و گفت : نمیتوانی عزیزم ! گفتم : میتوانم ، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم . مادر گفت : یکی می آید که نمیتوانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی . نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم . ولی خوب که فکر میکردم مادرم را بیشتر دوست داشتم . معلمی داشتم که شیفته اش بودم ولی نه به اندازه مادرم ! بزرگتر که شدم عاشق شدم ، خیال کردم نمیتوانم به قول کودکی ام عمل کنم . ولی وقتی پیش خودم گفتم ؛ کدامیک را بیشتر دوست داری باز در ته دلم این مادر بود ، که انتخاب شد. سالها گذشت و یکی آمد ، یکی که تمام جان من بود . همان روز مادرم با شادمانی خندید و گفت دیدی نتوانستی ! من هرچه فکر کردم او را از مادرم و از تمام دنیا بیشتر میخواستم ، او با آمدنش سلطان قلب من شده بود . من نمیخواستم و نمیتوانستم به قول دوران کودکیم عمل کنم . آخر من خودم مادر شده بودم .
۴.۷k
۱۰ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.