ما خوردیم سنگ ملامت

ما خوردیم سنگ ملامت
می‌زدند و سری سری می رسید
سنگ سفت ملات
شب روز
در حق ام می‌زنند تهمت🌪️🫴
سوختم ولی نباختم
کمال کمال آقه جان🐣
دیدگاه ها (۰)

تو چو پر طاووس ز قلم در شب تار منیرنگین کمان منیتو چوغنچه ای...

از چمن دل زده ام 🥀سر به صحرا زده ام🍃🕊️همه داند که آن نازه خر...

من که نون خشک تو دست🫴لیلی رو🐣به گوشت در کاخ ندادم🥀🍃🕊️❤️‍🔥

تو شیرین‌تر از جان حتا رحم ات بهفرهاد هم نیومد❤️‍🔥

خوردم سنگ ملامتمی‌زد و پس می آمد،کجاست برادرم؟نام اش هست دین...

رمان: نیروی عشق پارت:۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط