frozen hearts
frozen hearts
پارت12
ویو لینو
رفتم پیش امپراتور مثل همیشه تعظیم کردم. امپراتور خیلی.شاد بودو به سمت من اومد .
چانگبین : لینو لینو. چانی داره میاد اینجا.
لینو : چی؟! ببخشید ولی چیز ناراحت نمیشه ببینه هردوتا پسراش اینجاست؟
چانگبین : نه چون میدونه اینجا اند. تازه خوشحاله چون قرار پسرای ازدواج کنن.
چی؟ پسراش؟!مگه فقط فلیکس نیست؟!
لینو : امپراتور شما شخصی رو برای شاهزاده هان سراغ دارید؟
چانگبین ( باپوزخند) : بله.
لینو: کی.؟
چانگبین : خودت میفهمی الان برو اماده شو.
لینو: اطاعت.
واقعا روانم به هم ریخته بود. عشق من، سنجابم، قرار مال یکی دیگه شه؟!عمرا بزارم اون مال منه.
توی فکرها خودم بودم و با عصبانیت وسایل جشن اماده میکردم که گفتن هان من احضار کرده. رفتم و از چیزی که دیدم شاخ پدر اوردم.
میز تزیین شده غذا فضا کاملا رمانتیک. دهنم باز مونده بود که هان متوجه من شد. از پشت پرده تخت بیرون اومد یه حوله فقط تنش بود. هان با کمی خجالت نزدیک من شد بوسه روی لبام گذاشت .
هان: اتاق قشنگ شده؟
لینو: خیلی بیبی من.
هان : خوبه کلی زحمت کشیدم.
لینو: اخی. کیوتی من.
سرش ناز کردم بوسی روی لبش گذاشتم.
لباش واقعا خوب بود نمیتونستم بیخیال شم. بوسه رو ادامه دارم و هان یواش یواش به سمت تخت برمو روی تخت انداختم.
لینو : بیبی میخوای کار نصف مون. تموم کنیم؟
هان؛: اره ولی بعد غذا گشنمههه.
لینو: باشه بیبی.
پارت12
ویو لینو
رفتم پیش امپراتور مثل همیشه تعظیم کردم. امپراتور خیلی.شاد بودو به سمت من اومد .
چانگبین : لینو لینو. چانی داره میاد اینجا.
لینو : چی؟! ببخشید ولی چیز ناراحت نمیشه ببینه هردوتا پسراش اینجاست؟
چانگبین : نه چون میدونه اینجا اند. تازه خوشحاله چون قرار پسرای ازدواج کنن.
چی؟ پسراش؟!مگه فقط فلیکس نیست؟!
لینو : امپراتور شما شخصی رو برای شاهزاده هان سراغ دارید؟
چانگبین ( باپوزخند) : بله.
لینو: کی.؟
چانگبین : خودت میفهمی الان برو اماده شو.
لینو: اطاعت.
واقعا روانم به هم ریخته بود. عشق من، سنجابم، قرار مال یکی دیگه شه؟!عمرا بزارم اون مال منه.
توی فکرها خودم بودم و با عصبانیت وسایل جشن اماده میکردم که گفتن هان من احضار کرده. رفتم و از چیزی که دیدم شاخ پدر اوردم.
میز تزیین شده غذا فضا کاملا رمانتیک. دهنم باز مونده بود که هان متوجه من شد. از پشت پرده تخت بیرون اومد یه حوله فقط تنش بود. هان با کمی خجالت نزدیک من شد بوسه روی لبام گذاشت .
هان: اتاق قشنگ شده؟
لینو: خیلی بیبی من.
هان : خوبه کلی زحمت کشیدم.
لینو: اخی. کیوتی من.
سرش ناز کردم بوسی روی لبش گذاشتم.
لباش واقعا خوب بود نمیتونستم بیخیال شم. بوسه رو ادامه دارم و هان یواش یواش به سمت تخت برمو روی تخت انداختم.
لینو : بیبی میخوای کار نصف مون. تموم کنیم؟
هان؛: اره ولی بعد غذا گشنمههه.
لینو: باشه بیبی.
- ۶.۵k
- ۰۵ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط