نام تک پارتی"𝐬𝐚𝐝 𝐧𝐢𝐠𝐡𝐭"
نام تک پارتی"𝐬𝐚𝐝 𝐧𝐢𝐠𝐡𝐭"
ژانر: غمگین
درخواستی
کاپل اصلی: ا.ت_کوک
#تک_پارتی
:)____________
v: دختری ک عاشق بود ولی بخاطر مریضی که داشت مجبور بود عشقشو ترک کنه
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
توجه این تک پارتی غمگینه💔✨
ویو کوک
*تو بیمارستانن*
دوره اول درمان ا.ت تموم شد همه چی خوب داشت پیش میرفت من ا.ت رو خیلی دوس داشتم اوردمش بهترین بیمارستان پیش بهترین دکتر
دکترش میگه حالش خوبه ولی ممکنه گاهی اوقات باهات سرد برخورد کنه ولی ا.ت نه تنها سرد برخورد نمیکرد بلکه هر روز پر انرژیو شاد تر میشد
کوک: عجیبه!!
ا.ت: چی عجیبه؟
کوک: عاا..ع.. تو اینجایی!!
ا.ت: اره داشتی با خودت چی میگفتی؟
کوک: ه.. هیچی ببینم دکتر چی گفت!؟
ا.ت: با تو کار دارع
کوک:....
«چند دقیقه بعد»
ویو ا.ت
دکتر میگه حالت خوبه ن اصلن اینطور نیس من خستن حالم خوب نیس هرروز حالم بدتر میشه ولی خوشحالمو میخندم چون میدونم قراره به زودی بمیرم میخوام بقیه تو تصوراتشون منو یه دختر خوشحال و خندون بدونن
ا.ت: کوککککـ
کوک: جانم!؟
ا.ت: میای بریم ستاره هارو ببینیم؟
کوک: هر چی تو بگی!!
رفتیم رو چمن ها دراز کشیدیمو مشغول دیدن ستاره ها شدیم
ا.ت: کوک...!!
کوک: جانم؟
ا.ت: میخوام بهت ی چیز بگم ولی قول بده ناراحت نشی و.....(مکث کرد) گریه نکنی!!
کوک: بگو....
ا.ت: م... من فقط تا س... سه دقیقه دیگه زنده میمونم
کوک: چ... چی(گریه بی صدا)
ا.ت: بیا برای اخرین بار همدیگرو بغل کنیم
کوک: ا... ا.ت.... معلوم هس چی میگی دکتر، دکتر یه چیز دیگه گفته(اشک میریخت)
ا.ت:(بغلش کرد) هیششش.... اروم باش عشقم دوست دارم
کوک: قول میدم تو زندگی بعدیم بازم باهات باشم(با گریع)
دختر چشم هاشو بست و به خواب عمیقی فرو رفت.... خواب ابدی💔✨
𝖤𝗇𝗃𝗈𝗒 𝗍𝗁𝖾 𝖻𝖾𝖺𝗎𝗍𝗒 𝗋𝗈𝗅𝖾 𝗉𝗅𝖺𝗒𝖾𝗋
#Fiction
ژانر: غمگین
درخواستی
کاپل اصلی: ا.ت_کوک
#تک_پارتی
:)____________
v: دختری ک عاشق بود ولی بخاطر مریضی که داشت مجبور بود عشقشو ترک کنه
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
توجه این تک پارتی غمگینه💔✨
ویو کوک
*تو بیمارستانن*
دوره اول درمان ا.ت تموم شد همه چی خوب داشت پیش میرفت من ا.ت رو خیلی دوس داشتم اوردمش بهترین بیمارستان پیش بهترین دکتر
دکترش میگه حالش خوبه ولی ممکنه گاهی اوقات باهات سرد برخورد کنه ولی ا.ت نه تنها سرد برخورد نمیکرد بلکه هر روز پر انرژیو شاد تر میشد
کوک: عجیبه!!
ا.ت: چی عجیبه؟
کوک: عاا..ع.. تو اینجایی!!
ا.ت: اره داشتی با خودت چی میگفتی؟
کوک: ه.. هیچی ببینم دکتر چی گفت!؟
ا.ت: با تو کار دارع
کوک:....
«چند دقیقه بعد»
ویو ا.ت
دکتر میگه حالت خوبه ن اصلن اینطور نیس من خستن حالم خوب نیس هرروز حالم بدتر میشه ولی خوشحالمو میخندم چون میدونم قراره به زودی بمیرم میخوام بقیه تو تصوراتشون منو یه دختر خوشحال و خندون بدونن
ا.ت: کوککککـ
کوک: جانم!؟
ا.ت: میای بریم ستاره هارو ببینیم؟
کوک: هر چی تو بگی!!
رفتیم رو چمن ها دراز کشیدیمو مشغول دیدن ستاره ها شدیم
ا.ت: کوک...!!
کوک: جانم؟
ا.ت: میخوام بهت ی چیز بگم ولی قول بده ناراحت نشی و.....(مکث کرد) گریه نکنی!!
کوک: بگو....
ا.ت: م... من فقط تا س... سه دقیقه دیگه زنده میمونم
کوک: چ... چی(گریه بی صدا)
ا.ت: بیا برای اخرین بار همدیگرو بغل کنیم
کوک: ا... ا.ت.... معلوم هس چی میگی دکتر، دکتر یه چیز دیگه گفته(اشک میریخت)
ا.ت:(بغلش کرد) هیششش.... اروم باش عشقم دوست دارم
کوک: قول میدم تو زندگی بعدیم بازم باهات باشم(با گریع)
دختر چشم هاشو بست و به خواب عمیقی فرو رفت.... خواب ابدی💔✨
𝖤𝗇𝗃𝗈𝗒 𝗍𝗁𝖾 𝖻𝖾𝖺𝗎𝗍𝗒 𝗋𝗈𝗅𝖾 𝗉𝗅𝖺𝗒𝖾𝗋
#Fiction
۳.۸k
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.