نمیرنجم اگر کاخ مرا ویرانه میخواهد

نمی‌رنجم اگر کاخ ِمرا ویرانه می‌خواهد
که راه ِعشق، آری، طاقتی مردانه می‌خواهد

کمی هم لطف باید گاه گاهی مرد ِعاشق را
پرنده در قفس هم باشد،آب و دانه می‌خواهد

چه حُسن ِاتفاقی، اشتراک ِما پریشانی ست
که هم موی تو هم بغض ِمن، آری شانه می‌خواهد

تحمل کردن ِقهر ِتو را ،یک استکان بس نیست
تسلّی دادن ِاین فاجعه، میخانه می‌خواهد

اگر مقصود ِتو عشق است، پس آرام باش ای دل
چه فرقی می‌کند می‌خواهدم او یا نمی‌خواهد؟...

ه
دیدگاه ها (۴)

هنوز به صبحی نگارمن تو هستی با ان گل زیبا ، گل زیبای من تو ه...

کاش میشد دستانت رابرایم واکنیکاش میشد بامحبت منوتواغوشت جاکن...

دختر ِ خیام! یک جرعه شرابم #میدهی؟ دزدکی بابا نفهمد شعر ِ نا...

نازپرورده‌ای و درد نمی‌دانی چیستگریۀ ممتد یک مرد نمی‌دانی چی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط