حقیقت پنهان🌱
حقیقت پنهان🌱
part 13
با صدای رضا به خودم اومدم*.
رضا: داداش خوبی ؟
ارسلان: هااا، اره اوکیم
رضا: خب خدارا شکر فکر کردم از دستت دادم . میگم من میرم دستشویی دوباره دنبالم نگردین.
ارسلان: باش برو
محراب:*رضا از کنار ارسلان بلند شد رفت به سمت دستشویی. منم رفتم جای رضا، پیش ارسلان نشستم*
محراب: ارسلان
ارسلان: هوم چیه
محراب: این دوتارو نگا *و بعد به ممد و متین خیره شدیم *
ارسلان: خخخخ مث اینایی که انگار یه ساله همدیگ و ندیدنا
محراب: راس میگی😂
محراب: عا راستی ارسلان
ـــ
part 13
با صدای رضا به خودم اومدم*.
رضا: داداش خوبی ؟
ارسلان: هااا، اره اوکیم
رضا: خب خدارا شکر فکر کردم از دستت دادم . میگم من میرم دستشویی دوباره دنبالم نگردین.
ارسلان: باش برو
محراب:*رضا از کنار ارسلان بلند شد رفت به سمت دستشویی. منم رفتم جای رضا، پیش ارسلان نشستم*
محراب: ارسلان
ارسلان: هوم چیه
محراب: این دوتارو نگا *و بعد به ممد و متین خیره شدیم *
ارسلان: خخخخ مث اینایی که انگار یه ساله همدیگ و ندیدنا
محراب: راس میگی😂
محراب: عا راستی ارسلان
ـــ
۵.۶k
۰۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.