چند پارتی

چند پارتی 🖤🤍
دیدم یه مادر پدر دارن با مدیر دعوا میکنم فهمیدم یه بچه ی دیگه گم شد . اینم اولی بوده در مدرسه رو برای اینکه دانش آموز دیگه ای رو نبرن فعلا بستن .
رفتم سمت مردی که نگهبان بود .
جین هه : این درو باز کن .(سرد)
نگهبان : چ...چشم خانم (بچه ها جین هه پدرش مافیا هستش پس از جین هه حساب میبرن .)
رفتم خونه .
مشق هام رو نوشتم . میخواستم برم بیرون در بزنم لباسم دو پوشیدم و رفتم بیرون . ( میذارم 🗿) داشتم برمیگشتم که سیاهی ...🌚⚰🪦
چشمام رو باز کردم دیدم توی یه جای متروکه هستم ‌. یکی اومد تو
($) $ دختر زیبایی هستی . خیلی خوب فروخته میشی ... یا نه سرت قمار میکنم حاضر باش کوچولو 🙄
جین هه : دستاش رو خیلی ساده باز کرد و 👇👇👇👇👇👇


🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🤌
$🥴
فردا مرده گفت یه لباس برآم حاضر میکنه . گفت باید خیلی خوب به نظر برسم .( می گذارم )
رفتم و حاضر شدم . رسیدیم به همه بازی کرد . همه باختن داشتیم میرفتیم که ...









یونگی . وایسا
$ شما 😏
یونگی . می خوام سر اون دختر باهات قمار کنم .
$ دیدی که همه باختن تو هم جزو همونایی
یونگی . می‌بینیم 😏
و اینطور شد که یونگی برد (گشادی ادمین 🗿)
$ بلند شد و روی میز محکم زد نه چطور ممکنه . باشه میدمش بهت . رفت
یونگی . درم پشت سرت ببند سوز میاد( پرام 🗿)
یونگی . بریم ؟
جین هه ‌. هوم .

تمام 🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿