خاطرات من

خاطرات من

پارت سوم

چطوری توضیح بدم ام خب بزارین این طوری بگم که رفته بودم سر کلاس معلمم داشت درس میداد یکی سوال پرسید داشت به اون جواب میداد.
دو تا انگشتش رو باز کرده بود ✌️این طوری بعد یکی انگشتانش رو بست شد این 🖕بعد که خودش فهمید چیکار کرده انگشتش رو عوض کرد👆 شد این.

با دوستام چند بار در موردش حرف زدیم

عجب معلمی دارم من
دیدگاه ها (۰)

حمایتا خیلی کمه یکم حمایت کنید دیگه

سلام می خوام یه چیزی بهتون بگمبیا پایین ادامه بدهاین داستان ...

😐واقعا چی میتونم بگم😐😶

چندتا حق ببینید

رویای شیرین من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط