می دونستید جمادات هم اقرار به ولایت اهل بیت علیهم السلام
می دونستید جمادات هم اقرار به ولایت اهل بیت علیهم السلام دارند؟؟؟؟؟
آیا ما هم روحیه حق پذیری داریم؟؟؟؟؟
امام محمّد باقر ع حکایت نماید:
مدّتی پس از آن که امام حسین ع به شهادت رسید، روزی محمّدحنفیّه به امام سجاد ع گفت : ای برادرزاده ! تو خوب می دانی که رسول خدا ص ، وصایای امامت را به پدر من علیّ ع تحویل داد و او نیز این امانت الهی را به برادرم امام حسن ع سپرد و پس از آن هم به امام حسین ع داده شد و او در صحرای سوزان کربلاء به شهادت رسید.
و می دانی که پدرت وصیّتی درباره امامت نکرده است ، و چون تو جوانی بیش نیستی ؛ پس با من که عموی تو و هم ردیف پدرت می باشم ؛ و همچنین از تو بزرگ تر و با تجربه هستم. بنابر این در امر امامت و رهبری جامعه اسلامی با من نزاع نکن ؛ زیرا که آن حقّ من خواهد بود.
امام سجّاد ع در مقابل او چنین اظهار داشت :
ای عمو!
رعایت تقوای الهی کن و از خدا بترس و در آنچه حقّ تو نیست ادعّا نکن ، من تو را موعظه می کنم که مبادا در ردیف بی خردان باشی .
همانا پدرم امام حسین ع پیش از آن که عازم عراق گردد، با من عهد نمود و وصایای امامت را به من سپرد و این سلاح حضرت رسول است ، که نزد من موجود می باشد.
بنابراین ، آنچه را استحقاق نداری مدّعی آن مباش که برایت بسی خطرناک است و مرگ زودرس ، تو را فرا می گیرد؛ پس بدان که خداوند متعال وصایت و امامت را تنها در ذریّه امام حسین ع قرار داده است .
و چنانچه مایل باشی ، نزد حجرالا سود برویم و از آن شهادت طلبیده و آن را حاکم قرار دهیم .
امام باقر ع فرمود:
چون محمّد حنفیّه به همراه آن حضرت کنار حجرالا سود آمدند، امام زین العابدین ع به محمّد حنفیّه خطاب نمود:
تو از خدا بخواه و او را بخوان که این سنگ به سخن آید.
پس محمّد حنفیّه هر چه دعا کرد، اثری ظاهر نگشت ،
و بعد از آن امام سجّاد ع فرمود: اینک نوبت من است ؛ چون اگر حقّ با تو می بود جواب می شنیدیم .
محمّد حنفیّه گفت :
اکنون تو از خدا بخواه که این سنگ شهادت دهد.
سپس امام سجّاد ع دعائی را زمزمه نمود و سنگ را مخاطب قرار داد و فرمود:
تو را قسم می دهم به آن کسی که میثاق پیغمبران ودیگر اوصیاء را در تو قرار داد، شهادت دهی که امامت و وصایت پس از پدرم امام حسین ع حقّ کدام یک از ما دو نفر می باشد.
ناگهان سنگ به حرکت درآمد، به طوری که نزدیک بود از جای خود بیرون آید؛ و آن گاه با زبانی فصیح به عربی چنین گفت :
خداوندا!
من شهادت می دهم که وصایت و امامت بعد از حسین حقّ پسرش علیّ بن الحسین خواهد بود.
و محمّد بن حنفیّه با مشاهده این چنین معجزه ای ، حقّ را پذیرفت و امامت و ولایت امام سجّاد ع را قبول کرد و از او در تمام مسائل و امور اطاعت نمود(1)
1- کافی : ج 1، ص 348، ح 5، احتجاج طبرسی : ج 2، ص 147، ح 185.
آیا ما هم روحیه حق پذیری داریم؟؟؟؟؟
امام محمّد باقر ع حکایت نماید:
مدّتی پس از آن که امام حسین ع به شهادت رسید، روزی محمّدحنفیّه به امام سجاد ع گفت : ای برادرزاده ! تو خوب می دانی که رسول خدا ص ، وصایای امامت را به پدر من علیّ ع تحویل داد و او نیز این امانت الهی را به برادرم امام حسن ع سپرد و پس از آن هم به امام حسین ع داده شد و او در صحرای سوزان کربلاء به شهادت رسید.
و می دانی که پدرت وصیّتی درباره امامت نکرده است ، و چون تو جوانی بیش نیستی ؛ پس با من که عموی تو و هم ردیف پدرت می باشم ؛ و همچنین از تو بزرگ تر و با تجربه هستم. بنابر این در امر امامت و رهبری جامعه اسلامی با من نزاع نکن ؛ زیرا که آن حقّ من خواهد بود.
امام سجّاد ع در مقابل او چنین اظهار داشت :
ای عمو!
رعایت تقوای الهی کن و از خدا بترس و در آنچه حقّ تو نیست ادعّا نکن ، من تو را موعظه می کنم که مبادا در ردیف بی خردان باشی .
همانا پدرم امام حسین ع پیش از آن که عازم عراق گردد، با من عهد نمود و وصایای امامت را به من سپرد و این سلاح حضرت رسول است ، که نزد من موجود می باشد.
بنابراین ، آنچه را استحقاق نداری مدّعی آن مباش که برایت بسی خطرناک است و مرگ زودرس ، تو را فرا می گیرد؛ پس بدان که خداوند متعال وصایت و امامت را تنها در ذریّه امام حسین ع قرار داده است .
و چنانچه مایل باشی ، نزد حجرالا سود برویم و از آن شهادت طلبیده و آن را حاکم قرار دهیم .
امام باقر ع فرمود:
چون محمّد حنفیّه به همراه آن حضرت کنار حجرالا سود آمدند، امام زین العابدین ع به محمّد حنفیّه خطاب نمود:
تو از خدا بخواه و او را بخوان که این سنگ به سخن آید.
پس محمّد حنفیّه هر چه دعا کرد، اثری ظاهر نگشت ،
و بعد از آن امام سجّاد ع فرمود: اینک نوبت من است ؛ چون اگر حقّ با تو می بود جواب می شنیدیم .
محمّد حنفیّه گفت :
اکنون تو از خدا بخواه که این سنگ شهادت دهد.
سپس امام سجّاد ع دعائی را زمزمه نمود و سنگ را مخاطب قرار داد و فرمود:
تو را قسم می دهم به آن کسی که میثاق پیغمبران ودیگر اوصیاء را در تو قرار داد، شهادت دهی که امامت و وصایت پس از پدرم امام حسین ع حقّ کدام یک از ما دو نفر می باشد.
ناگهان سنگ به حرکت درآمد، به طوری که نزدیک بود از جای خود بیرون آید؛ و آن گاه با زبانی فصیح به عربی چنین گفت :
خداوندا!
من شهادت می دهم که وصایت و امامت بعد از حسین حقّ پسرش علیّ بن الحسین خواهد بود.
و محمّد بن حنفیّه با مشاهده این چنین معجزه ای ، حقّ را پذیرفت و امامت و ولایت امام سجّاد ع را قبول کرد و از او در تمام مسائل و امور اطاعت نمود(1)
1- کافی : ج 1، ص 348، ح 5، احتجاج طبرسی : ج 2، ص 147، ح 185.
۲۵.۲k
۱۹ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.