در این سرزمین سوخته

در این سرزمینِ سوخته
نه ایمانی مانده به احتمالِ شفا،
نه پوزخندِ شعبده‌بازی
که کلاهی و کبوتری،
ببین این عذابِ اَلیم
چه بر هزارهٔ هراس خوردگانِ
خسته آورده است.
دیگر نه رَدی که رؤیایِ راه بَلَدی،
نه مؤمنی که بَسا
باور به لَمْ یَلَدی...

#سیدعلی_صالحی
دیدگاه ها (۱)

گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام...و ساقه های جوانم از ضرب...

منتظر می مانم ،تا عصایت شوم ...سوی چشمانت ...یادآور قرص هایت...

✍🌺پیراهنت برتن شعرمچتری رنگی است برای روزهای پاییزی تا دست ...

از عمیق تریننقطه ی قلبمتو را نفس به نفسزندگی واردوست می‌دارم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط