پیراهنت برتن شعرم

✍🌺پیراهنت برتن شعرم
چتری رنگی است
برای روزهای پاییزی
تا دست در دستت
کوچه‌های عشق را قدم بزنم
وقتی از واژه‌های رنگی
برایم شال گردن می‌بافی

وانگشتانت ضرب می‌گیرند
موسیقی دوستت دارم را
در دستم
تا خوابهای پریشان درختان را
با برگها بر باد دهم
وقتی جنون رابطه‌هایشان را
قصه می‌کنند
در کوچه‌باغها
📗

در خاورمیانه
ازهر پنجره که عشق سرمی‌زند
جنگی عاشقانه در می ‌گیرد
یا با نگاهی
یا با شعری
یا با بوسه‌ای
اما این بار جنگ آمده است
تا تمام پنجره ها را ببندد
و عشـق را
در پستوی خانه قربانی کند
📗

در شکاف دره
سکوت خوابهای رنگی‌اش را
برای دریچه‌ای بازگو می کرد
که به قندیل‌‌های یخ بسته غار تنهایی
دل بسته بود
و شب دهان دره می‌کرد
از بی‌خوابی

📗
از شکاف سکوت
دره عمیقی سرمی‌کشد
پنجره را که باز می‌کنم
ایستاده‌ای بر پرتگاه شب
بالای دره‌ای که
شب رامی‌بلعد
پنجره را می‌بندم ...

#ایرج_جمشیدی(بینا)

@parnian_khyial
🆔@khisshereghoroob


📗کتاب‌ها چشم جهان‌بین حقیقت جهان‌اند برای همین است خشونت طلبان و جاهلان از کتاب بیزارند
کتاب بخوانید،موسیقی گوش دهید 📗
دیدگاه ها (۱)

در این سرزمینِ سوختهنه ایمانی مانده به احتمالِ شفا،نه پوزخند...

گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام...و ساقه های جوانم از ضرب...

از عمیق تریننقطه ی قلبمتو را نفس به نفسزندگی واردوست می‌دارم...

درشب وصل تو اے ڪاش ڪه باران برسد...یا ڪه از نزد خدا آیه ے قر...

<><><><><><><><><><>﷼ نامه ای به جهان !!گفته بودی که بیایی ت...

چپتر ۱ _ دختر یتیمعصر بود. سایه دیوار های بلند و ترک خورده ی...

درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط