خود را به ڪه بسپارموقتے ڪه دلم تنگ استپیدا نڪنم همدلدلها همه از سنگ استگویا ڪه در این وادیاز عشق نشانے نیستگر هست یڪے عاشقآلوده به صد رنگ است