ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم

ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم

دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم

رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم

کوی تو که باغ ارم روضهٔ خلد است
انگار که دیدیم ندیدیم، ندیدیم

سد باغ بهار است و صلای گل و گلشن
گر میوهٔ یک باغ نچیدیم ، نچیدیم

سرتا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل
هان واقف دم باش رسیدیم، رسیدیم

وحشی سبب دوری و این قسم سخنها
آن نیست که ما هم نشنیدیم ، شنیدیم

 
#وحشی_بافقی


سوگند&
دیدگاه ها (۹)

ناتالی : چـــه جـــوری تـــا حـــالا حـــتی بـــه ذهنتـــم ن...

هرچند نوشتند که حبسم ابدی نیستاما چه کنم بهر ضمانت سندی نیست...

دوست داشتنت رااز سالی به سال دیگریجابه‌جا می‌کنمانگار دانش‌آ...

هرچه کردم نشدم از تو جدا، بدتر شدگفته بودم بزنم قید تو را، ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط