هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شد

هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدند تا او را تحسین کنند؛ همه، به استثنای یکی که ابداً رقص هزارپا را دوست نداشت: یک لاک پشت حسود...
او یک نامه به هزارپا نوشت : ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شماهستم. و می خواهم بپرسم چگونه می رقصید. آیا اول پای ۲۲۸ را بلند می کنید و بعد پای شماره ۵۹ را؟ یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره ۴۹۹ آغاز می کنید؟ در انتظار پاسخ هستم. با احترام تمام، لاک پشت.

هزار پا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه می کند؟ و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند می کند؟ و بعد از آن کدام پا را؟
متاسفانه هزار پا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد.

☆سخنان بیهوده دیگران ازروی بدخواهی وحسادت؛ می تواند بر نیروی تخیل ماغلبه کرده ومانع پیشرفت وبلند پروازی ما شود .

(کتاب دنیای سوفی)
دیدگاه ها (۵)

فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی...

شخصی اولین بار یه کلم دید،اولین برگش رو کند ، زیرش یه برگ دی...

امام علی(ع): خودتان رابر خوش اخلاقی تمرین وریاضت دهید، زیرا ...

خدایا پس ازحمد وشکرت، از تو میخواهم به دعای امام عصر(ع) به ق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط