تو اتوبان پشت یه تاکسی بوق میزنی بوق بوق

تو اتوبان پشت یه تاکسی.. بوق میزنی، بوق.. بوق.
نمیره کنار.. عصبی از راست سبقت میگیری با اخم اما، اخمات باز میشه وقتی میبینی یه پیرمرده که دستو پاشو گم کرده.. از دست بوق هات، دستاش میلرزه و سعی میکنه با لبخند ازت عذر خواهی کنه..
اونجاست که پشت فرمونی
اما میخوای سرت رو، بگیری پایین
دیدگاه ها (۱)

حسِ خوب یعنی؛میبینم عکسهای دو نفره تان راو کِیف میکنم شدید.....

چند سال بعد، خیلی بعد... همه ی درگیری ها و مشغله های به هم ر...

اول از ته دل خندیدیمبعدها با دهانو کم کم این لب بودکه گاهی خ...

همیشه همینطور نمی ماندیک روز که تصورش را نمی کنیجایی که در ...

سناریو پسرای اسلیترین وقتی گازشون میگیری : تام:  نشسته بود ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط