حس خوب یعنی

حسِ خوب یعنی؛
میبینم عکسهای دو نفره تان را
و کِیف میکنم شدید...
حسِ خوب یعنی؛
دیدنِ دستهای در هم پیچیده تان
حسِ خوب یعنی؛
دیدنِ لبخندتان کنارِ یکدیگر...
جانِ عزیزتان،
نگه دارید همین حالِ خوبتان را...
کم تکرار میشود
کم اتفاق میفتد
دیدگاه ها (۱)

چند سال بعد، خیلی بعد... همه ی درگیری ها و مشغله های به هم ر...

من اگر مرد بودم دست زنی را می گرفتم پا به پایش فصلها را قدم ...

تو اتوبان پشت یه تاکسی.. بوق میزنی، بوق.. بوق.نمیره کنار.. ع...

اول از ته دل خندیدیمبعدها با دهانو کم کم این لب بودکه گاهی خ...

پارت سوم رمان عشق اجباری

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط