Pt.1
Pt.1
ویو یونا
با آلارمم بیدار شدم ساعت 6:00بود رفتم یه دوش ۵مینی گرفتم موهامو بالا بستم لباس پوشیدم و رفتم شرکت (علامت منشی#)
#سلام خانم
+برنامه امروزم چیه؟
#امروز برنامه خاصی ندارید ولی شب قرار ملاقات با پدرتون دارید
+برام یه اسپرسو بیار
#چشم خانم
ویو یونا
رفتم تو اتاقم که قهومو اورد
قهوه رو خوردم که گوشیم زنگ خورد میا بود جواب دادم
&الو سلام یونا
+سلام کاری داشتی
&میگم امروز خبریه،چون ما دعوتیم خونه بابات با تو و کوک کار مهم دارن
+نمیدونم برا شام دعوتین
&نه برا نهار
+باشه من برم اماده بشم
رفتم یه دوش گرفتم موهامو بستم خلاصه آماده شدم رقتم خونه بابام
م.ک:سلام عشقم چطوری
+خوبم خوشگله
به همه سلام کردم به جز کوک که پوزخند زد رفتم نشستم کنار میا
پ.ی:خب راستش شرکت ما با شرکت عمت اینا قرارداد بسته بخاطر همین تو و کوک باید ازدواج کنید و بعد از یک یا دوسال برای ما وارث بیارین
+چی
م.ک:آپارچی
عمم که اینو گفت دیدم میا داره میخنده یکی زدم پس کلش
پ.ی:حلا هم برید باهم حرف بزنید
+و_:ما حرفی برای گفتن باهم نداریم
&چه هماهنگ
+و_:مرض
&عوووففف
م.ک:یالا برید
رفتیم تو حیات تا مثلا حرف بزنیم باهم هوووفففف
_بیا قانون بزاریم اول تو شروع کن
+یک من خیلی با رفیقام میرم بیرون و تو حق دخالت نداری دو من هر لباسی میپوشم تو نمیتونی نظر بدی و سه من اگر بخوام دوستامو دعوت کنم میرم خونه خودم و حق نداری بیای اونجا
_تو کارم دخالت نمیکنی،تو اتاق کارم نمیری
+ما حرفامونو زدیم
پ.ک:خوبه فردا صبح میرید خرید عروسی و پنجشنبه عروسی رو میگیریم(مثلا الان دوشنبه اس و فردا که میرن خرید سه شنبه و چهارشنبه بی کارن )
پرش زمانی فردا
دیدم گوشیم زنگ میخوره
+چته اول صبحی مزاحم
_دم درم
+میمردی دیر تر میومدی الان میام
رفتم سریع لباس پوشیدم رفتم پایین
رفتیم پاساژ معروف کره عررر بستیم رو دیدم دوییدم سمتش بغلش کردم
+سلام کای اینجا چیکار میکنی
کای:هیچی اومدم یکم خرید معرفی نمیکنی
+اها این جونگکوک نامزدم پنجشنبه عروسیمونه
کا:چرا به من نگفتی باهات قهرم
+یهویی شد خدافظ
کای: خدافظ
_این کی بود
+بستیم خیلی باهم صمیمی هستیم همیشه باهم میریم صفر
_دیگه باهاش نگرد
+قرار بود تو کارای هم دخالت نکنیم
_بیا بریم اینجا رو ببنیم
خلاصه خرید کردن
_بریم رستوران
رفتیم مک دونالد
غذا خوردیم منو رسوند و رفت
حمایتتتتت
مایل به ادامه؟؟؟؟
ویو یونا
با آلارمم بیدار شدم ساعت 6:00بود رفتم یه دوش ۵مینی گرفتم موهامو بالا بستم لباس پوشیدم و رفتم شرکت (علامت منشی#)
#سلام خانم
+برنامه امروزم چیه؟
#امروز برنامه خاصی ندارید ولی شب قرار ملاقات با پدرتون دارید
+برام یه اسپرسو بیار
#چشم خانم
ویو یونا
رفتم تو اتاقم که قهومو اورد
قهوه رو خوردم که گوشیم زنگ خورد میا بود جواب دادم
&الو سلام یونا
+سلام کاری داشتی
&میگم امروز خبریه،چون ما دعوتیم خونه بابات با تو و کوک کار مهم دارن
+نمیدونم برا شام دعوتین
&نه برا نهار
+باشه من برم اماده بشم
رفتم یه دوش گرفتم موهامو بستم خلاصه آماده شدم رقتم خونه بابام
م.ک:سلام عشقم چطوری
+خوبم خوشگله
به همه سلام کردم به جز کوک که پوزخند زد رفتم نشستم کنار میا
پ.ی:خب راستش شرکت ما با شرکت عمت اینا قرارداد بسته بخاطر همین تو و کوک باید ازدواج کنید و بعد از یک یا دوسال برای ما وارث بیارین
+چی
م.ک:آپارچی
عمم که اینو گفت دیدم میا داره میخنده یکی زدم پس کلش
پ.ی:حلا هم برید باهم حرف بزنید
+و_:ما حرفی برای گفتن باهم نداریم
&چه هماهنگ
+و_:مرض
&عوووففف
م.ک:یالا برید
رفتیم تو حیات تا مثلا حرف بزنیم باهم هوووفففف
_بیا قانون بزاریم اول تو شروع کن
+یک من خیلی با رفیقام میرم بیرون و تو حق دخالت نداری دو من هر لباسی میپوشم تو نمیتونی نظر بدی و سه من اگر بخوام دوستامو دعوت کنم میرم خونه خودم و حق نداری بیای اونجا
_تو کارم دخالت نمیکنی،تو اتاق کارم نمیری
+ما حرفامونو زدیم
پ.ک:خوبه فردا صبح میرید خرید عروسی و پنجشنبه عروسی رو میگیریم(مثلا الان دوشنبه اس و فردا که میرن خرید سه شنبه و چهارشنبه بی کارن )
پرش زمانی فردا
دیدم گوشیم زنگ میخوره
+چته اول صبحی مزاحم
_دم درم
+میمردی دیر تر میومدی الان میام
رفتم سریع لباس پوشیدم رفتم پایین
رفتیم پاساژ معروف کره عررر بستیم رو دیدم دوییدم سمتش بغلش کردم
+سلام کای اینجا چیکار میکنی
کای:هیچی اومدم یکم خرید معرفی نمیکنی
+اها این جونگکوک نامزدم پنجشنبه عروسیمونه
کا:چرا به من نگفتی باهات قهرم
+یهویی شد خدافظ
کای: خدافظ
_این کی بود
+بستیم خیلی باهم صمیمی هستیم همیشه باهم میریم صفر
_دیگه باهاش نگرد
+قرار بود تو کارای هم دخالت نکنیم
_بیا بریم اینجا رو ببنیم
خلاصه خرید کردن
_بریم رستوران
رفتیم مک دونالد
غذا خوردیم منو رسوند و رفت
حمایتتتتت
مایل به ادامه؟؟؟؟
۶.۴k
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.