فیک ایدل عاشق
فیک ایدل عاشق
پارت ۸
ویو ا.ت
یک هفته از اون موقع میگذره
و منو کوک خیلی باهم صمیمی شدیم
امروز اردو داریم و با کوک تا اتوبوس میرم
راستش احساس میکنم از کوک خوشم اومده خیلی جنتلمنه خیلی
ویو کوک
یک هفته از اون موضوع میگذره من از ا.ت خوشم اومده خیلی کویته و دراین حال هات
۵ دقیقه اس منتظر وایسادم چرا نمیاد
کوک:سلام خانومییی
ا.ت:برو آقا مزاحم نشو😂
کوک:😂خوبی چقدر دیر اومدی
ا.ت: حیحی پیاده شو کمکم کن چمدونامو بزارم
کوک:چشم
.
.
.
ویو توی اتوبوس
ویو کوک
من و ات پیش هم نشستیم ولی احساس میکنم لباسش بازه و گردنش و بالای سینش کاملا مشخصه که یه کبودی روی گردنش داره
کوک:ا.ت چرا گردنت کبود شده
ا.ت:اگه یادت باشه خودت این بلا رو سرم آوردی
کوک :اره راستی😁
ا.ت:🙄
ویو ا.ت
دیدم کوک خوابش برده و سرش رو گذاشته روی شونه ی من الهی این یه بچه خرگوش خوابیده
منم سرم رو گذاشتم روی سرش
ویو وقتی رسیدن
معلم:دانش آموزان بیدار شی زود باشید
ا.ت:کوک کوک ...کوککککک
کوک:هااا چیشده اها بلند شو بریم
ا.ت:😑
معلم:خب بچها ما میخواستیم دخترا و پسرا جدا باشن تا اتفاقات بد نیفته ول نمیشه چون تعداد درست در نمیاد پس دختر پسرا باهمن و هر دو نفر یک اتاق دارن خب الان میخونم برید پیش هم اتاقیتون
تهیونگ با لونا
یوری با جیسو
....با ........
.......با ........
جونگکوک با ا.ت
خب برید توی اتاقاتون
ا.ت:کوک چمدون منم بیار
کوک:امر دیگه
ا.ت:🔪🔪🔪
کوک:باشه🙄
ویو وقتی رفتن توی اتاق
ا.ت:من میرم تو اتاق خودم لباس عوض کنم تو هم برو تو اتاق خودت
کوک: استاد فقط یه اتاق هست
ا.ت: عا خب پس منومیرم لباس عوض کنم بعد من تو بیا
کوک:باشه
پارت ۸
ویو ا.ت
یک هفته از اون موقع میگذره
و منو کوک خیلی باهم صمیمی شدیم
امروز اردو داریم و با کوک تا اتوبوس میرم
راستش احساس میکنم از کوک خوشم اومده خیلی جنتلمنه خیلی
ویو کوک
یک هفته از اون موضوع میگذره من از ا.ت خوشم اومده خیلی کویته و دراین حال هات
۵ دقیقه اس منتظر وایسادم چرا نمیاد
کوک:سلام خانومییی
ا.ت:برو آقا مزاحم نشو😂
کوک:😂خوبی چقدر دیر اومدی
ا.ت: حیحی پیاده شو کمکم کن چمدونامو بزارم
کوک:چشم
.
.
.
ویو توی اتوبوس
ویو کوک
من و ات پیش هم نشستیم ولی احساس میکنم لباسش بازه و گردنش و بالای سینش کاملا مشخصه که یه کبودی روی گردنش داره
کوک:ا.ت چرا گردنت کبود شده
ا.ت:اگه یادت باشه خودت این بلا رو سرم آوردی
کوک :اره راستی😁
ا.ت:🙄
ویو ا.ت
دیدم کوک خوابش برده و سرش رو گذاشته روی شونه ی من الهی این یه بچه خرگوش خوابیده
منم سرم رو گذاشتم روی سرش
ویو وقتی رسیدن
معلم:دانش آموزان بیدار شی زود باشید
ا.ت:کوک کوک ...کوککککک
کوک:هااا چیشده اها بلند شو بریم
ا.ت:😑
معلم:خب بچها ما میخواستیم دخترا و پسرا جدا باشن تا اتفاقات بد نیفته ول نمیشه چون تعداد درست در نمیاد پس دختر پسرا باهمن و هر دو نفر یک اتاق دارن خب الان میخونم برید پیش هم اتاقیتون
تهیونگ با لونا
یوری با جیسو
....با ........
.......با ........
جونگکوک با ا.ت
خب برید توی اتاقاتون
ا.ت:کوک چمدون منم بیار
کوک:امر دیگه
ا.ت:🔪🔪🔪
کوک:باشه🙄
ویو وقتی رفتن توی اتاق
ا.ت:من میرم تو اتاق خودم لباس عوض کنم تو هم برو تو اتاق خودت
کوک: استاد فقط یه اتاق هست
ا.ت: عا خب پس منومیرم لباس عوض کنم بعد من تو بیا
کوک:باشه
- ۳.۶k
- ۰۸ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط