«عشق پولی پارت۳۴»
«عشق پولی پارت۳۴»
هیون برات ی دستبند گرفت ک سه تاییتون داشته باشینو جیمینم برات ی گردنبند گرفت و خوابیدی و صبح بیدار شدی و رفتین سمت خونه و دال پیم دادو گفت تو خونت ی هدیه ی کوچیک دارم رفتی خونه هیچکس نبود و گریه ی خواهر کوچیکت میومد و رفتی سمت خواهر کوچولوت
+چی شده عزیزم مامان اینا کجانن
(علامت خواهرت&)
&اب.ابجی یکی اومدو مامان اینارو برد و ی نامه داد تو دستمم(گریه)
نامه رو گرفتی روش نوشته بود سوپرایز دال
ب جیمینو هیون گفتی و اوناهو چند نفرو فرستادن ک مامان باباتو پیدا کنن و همتون تو خونه منتظر بودین و بچه سعی میکردن تو و خواهر کوچولوتو اروم کنن
چند ساعت بعد.
گوشی زنگ خورد
؟؟سلام خانم باید بیاین بیمارستان......قسمت سرد خونه ی شماره ی ۲و۳برادر و زن برادرو مادرو پدرتون فوت کردن تسلیعت میگم.
گوشی از دستت افتاد و ب گوشی جیمینم زنگ زدن و بهش گفتن
هیون برات ی دستبند گرفت ک سه تاییتون داشته باشینو جیمینم برات ی گردنبند گرفت و خوابیدی و صبح بیدار شدی و رفتین سمت خونه و دال پیم دادو گفت تو خونت ی هدیه ی کوچیک دارم رفتی خونه هیچکس نبود و گریه ی خواهر کوچیکت میومد و رفتی سمت خواهر کوچولوت
+چی شده عزیزم مامان اینا کجانن
(علامت خواهرت&)
&اب.ابجی یکی اومدو مامان اینارو برد و ی نامه داد تو دستمم(گریه)
نامه رو گرفتی روش نوشته بود سوپرایز دال
ب جیمینو هیون گفتی و اوناهو چند نفرو فرستادن ک مامان باباتو پیدا کنن و همتون تو خونه منتظر بودین و بچه سعی میکردن تو و خواهر کوچولوتو اروم کنن
چند ساعت بعد.
گوشی زنگ خورد
؟؟سلام خانم باید بیاین بیمارستان......قسمت سرد خونه ی شماره ی ۲و۳برادر و زن برادرو مادرو پدرتون فوت کردن تسلیعت میگم.
گوشی از دستت افتاد و ب گوشی جیمینم زنگ زدن و بهش گفتن
۳.۵k
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.