کیمیا

کیمیا
دستانمان را به هم گره زدیم
تا ناجی جنگل باشیم
اما درختان
ما را به خاطر نیاوردند
چراکه انگشتانمان
بوی تند تبر میداد
و میوه ی خنده هامان
طعع تلخ تمسخر داشت.
http://farzandezamiin.blogfa.com/
دیدگاه ها (۱)

کیمیاآمده بودیمتا بهاری باشیم ، پر از درخت سرویا لااقلگل پیچ...

کیمیابا رفتنتچرخ ارابه ی تبعیداز بازوی من گذشتوَ بار دیگرسکو...

کیمیابه آزادیتردید نداشتیمتا آنکهبه دیواری رسیدیمکه بر آن نو...

کیمیافردا در آغوش خاک ، پیدا خواهد شدنامه ای که امروزبه دستا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط