کیمیا

کیمیا

آمده بودیم

تا بهاری باشیم ، پر از درخت سرو

یا لااقل

گل پیچکی بنشانیم

در بهشت کوچک عشق

اما

برای باغچه ها

زمستانی هزار ساله شدیم

و عشق را

به زندان سرد سکوت،

حبس کردیم.



ابوالقاسم کریمی
http://farzandezamiin.blogfa.com/
دیدگاه ها (۲)

کیمیابا رفتنتچرخ ارابه ی تبعیداز بازوی من گذشتوَ بار دیگرسکو...

برای تخریب هر چه بهتر محیط زیست کشورتبر و تیر و تفنگ در دستا...

کیمیادستانمان را به هم گره زدیمتا ناجی جنگل باشیماما درختانم...

کیمیابه آزادیتردید نداشتیمتا آنکهبه دیواری رسیدیمکه بر آن نو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط