میان کوچه ها رفتی، به هر بیگانه شک كردم
میان کوچه ها رفتی، به هر بیگانه شک كردم
نشستم تا که برگردی و بی صبرانه شک کردم
درون باغ وقتی که به آن پروانه خندیدی
نمی دانم چه شد حتی به ان پروانه شک کردم
تو درآغوش من بودی،صدایی ناگهان آمد
به رخت آويز و دیوار و چراغ خانه شک کردم
هم اینکه روبروی آینه رفتی و برگشتی
به سنجاق و تل و موگیر و عطر و شانه شک کردم
تو هرجایی که خندیدی به هرکس یا که هر چیزی
من ديوانه شك كردم، من دیوانه شک کردم
نشستم تا که برگردی و بی صبرانه شک کردم
درون باغ وقتی که به آن پروانه خندیدی
نمی دانم چه شد حتی به ان پروانه شک کردم
تو درآغوش من بودی،صدایی ناگهان آمد
به رخت آويز و دیوار و چراغ خانه شک کردم
هم اینکه روبروی آینه رفتی و برگشتی
به سنجاق و تل و موگیر و عطر و شانه شک کردم
تو هرجایی که خندیدی به هرکس یا که هر چیزی
من ديوانه شك كردم، من دیوانه شک کردم
۳.۴k
۲۶ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.