رم ان؛ ع ش ق ی ک ط رف ه :)
رمان؛ عشق یک طرفه :)
فصل ¹؛ پارت ¹⁷:)
تعجب زده به امیر گفتم :چیزی شده؟
_نه آخر سر بیا بریم اتاق کارت دارم
+چیکارم داره یعنی ؟ باشه ای گفتم و رفتیم وارد استخر شدیم
همینطوری تو استخر لینموناد میخوردیم ک چیزیمیان پاهام حس کردم چون عینک داشتم رفتم پایین و امیر و لای پاهام دیدم
(منحرف نشین)
آوردمش بالا و گفتم: توضیح بدع چیکار میکردی؟
با آرومی گفت: هیچی داشتم میومدم بالا
+واقعا مطمعنی
_بابا لعنتی اصن بیا بریم اتاق
+ اگه لباسای استخر و در بیارم و دوباره بگی از اون کارا کنیم و اینا کله تو بدنت نمیمونه
_وای من میخاستم بکنمش کله برام نمونه چی؟؟؟: نه بیا بریم
+نیم ساعت هم بمونیم بعد خودمم خستگیم در بره
_ اوفففف باشه
+میتونی حالا زیر پام بری
باشه ای گفت و دور برش و نگا کرد مثل همیشه ارتین داش با رونیکا لاس میزد همش همو میخوردن اشقالااا خجالتم خوب چیزیه
برا اینکه حرص اون دوتا رو در بیارم رفتم زیر و امیر و کشیدم بالا و گفتم: ببین کسافتا رو همچیو گفتم و گفتم ببین میری زیر پام و کار لازم و میکنی وقتی اومدی بالا کار لازم لب رو هم میکنی تا چشم اون دوتا از حدقه در بیاد،
باشه ای گفتو رفت زیر و مشغول خوردن ک........ص......م شد آیی که میکشیدم متوجه رونیکا رو به خودش جلب کردم، اومدم جلو و گفت :چیشده امیر کجاس؟ زدمش ا زیر تا بیاد بالا ولی هرچقدر زدم نیومد آبروم داشت میرفت گفت: دوباره تکرار نمیکنم امیر کو کسافت چیکارا میکنید؟ همینجوری میخورد منم از شدت درد نمیدونستم چیکار کنم برا همین همچیو توضیح دادم و ازش خاستم بره ولی گف: میرم ولی نیومدیم لاس بزنیم اومدیم خوش گذرونی
_کی بود داش با ارتین دو دقه پیش لاس میزد؟ضایع شد رنگ به رو نداشت
+ارتین نه آقا ارتین بگو دهنت عادت کنه
_اوووو نینیمون قد کشیده
+خب حالا میبخشمت برو حامله نشی صلوات
_هرچی لیموناد بود ریختم روش، بدبخ نفهمید آب خورده یا لیموناد
امیر گویم که مشغول بود، اومد بالا زل زد بهم بعد لب مو خورد مزشو حس میکردم منو انداخت تو آب و شناورم کرد و همینطور میخورد تا اومد بالا و با نگاه آرومی منو به لبه ی استخر چسبوند و داخلم کرد منم درد داشتم و انداختمش اونور و با خنده گفت: چیکا میکنی؟
_ببخشید درد دارم
+او نمیدونستم باشه
_ببخشید چون چسبونده بودیم کمر درد داشتم,
+مشکلی نیس زورت نمیکنم
_من برم لباس هامو بپوشم
+ام چیزه میخاستی باهام بیای اتاق.... اینجا بود حرفشو ول کرد نمیدونم چرا و دوباره گفت : هیچی درد داری برو
منم مثلا نفهمیدم و رفتم اتاق لباسمو عوض کردم و حموم رفتم و اوکی شدم اومدم بیرون لباس هامو پوشیدم پایین موهامو فر کردم و اوکی و خوشگل ،
ادامش پست بعد،
فصل ¹؛ پارت ¹⁷:)
تعجب زده به امیر گفتم :چیزی شده؟
_نه آخر سر بیا بریم اتاق کارت دارم
+چیکارم داره یعنی ؟ باشه ای گفتم و رفتیم وارد استخر شدیم
همینطوری تو استخر لینموناد میخوردیم ک چیزیمیان پاهام حس کردم چون عینک داشتم رفتم پایین و امیر و لای پاهام دیدم
(منحرف نشین)
آوردمش بالا و گفتم: توضیح بدع چیکار میکردی؟
با آرومی گفت: هیچی داشتم میومدم بالا
+واقعا مطمعنی
_بابا لعنتی اصن بیا بریم اتاق
+ اگه لباسای استخر و در بیارم و دوباره بگی از اون کارا کنیم و اینا کله تو بدنت نمیمونه
_وای من میخاستم بکنمش کله برام نمونه چی؟؟؟: نه بیا بریم
+نیم ساعت هم بمونیم بعد خودمم خستگیم در بره
_ اوفففف باشه
+میتونی حالا زیر پام بری
باشه ای گفت و دور برش و نگا کرد مثل همیشه ارتین داش با رونیکا لاس میزد همش همو میخوردن اشقالااا خجالتم خوب چیزیه
برا اینکه حرص اون دوتا رو در بیارم رفتم زیر و امیر و کشیدم بالا و گفتم: ببین کسافتا رو همچیو گفتم و گفتم ببین میری زیر پام و کار لازم و میکنی وقتی اومدی بالا کار لازم لب رو هم میکنی تا چشم اون دوتا از حدقه در بیاد،
باشه ای گفتو رفت زیر و مشغول خوردن ک........ص......م شد آیی که میکشیدم متوجه رونیکا رو به خودش جلب کردم، اومدم جلو و گفت :چیشده امیر کجاس؟ زدمش ا زیر تا بیاد بالا ولی هرچقدر زدم نیومد آبروم داشت میرفت گفت: دوباره تکرار نمیکنم امیر کو کسافت چیکارا میکنید؟ همینجوری میخورد منم از شدت درد نمیدونستم چیکار کنم برا همین همچیو توضیح دادم و ازش خاستم بره ولی گف: میرم ولی نیومدیم لاس بزنیم اومدیم خوش گذرونی
_کی بود داش با ارتین دو دقه پیش لاس میزد؟ضایع شد رنگ به رو نداشت
+ارتین نه آقا ارتین بگو دهنت عادت کنه
_اوووو نینیمون قد کشیده
+خب حالا میبخشمت برو حامله نشی صلوات
_هرچی لیموناد بود ریختم روش، بدبخ نفهمید آب خورده یا لیموناد
امیر گویم که مشغول بود، اومد بالا زل زد بهم بعد لب مو خورد مزشو حس میکردم منو انداخت تو آب و شناورم کرد و همینطور میخورد تا اومد بالا و با نگاه آرومی منو به لبه ی استخر چسبوند و داخلم کرد منم درد داشتم و انداختمش اونور و با خنده گفت: چیکا میکنی؟
_ببخشید درد دارم
+او نمیدونستم باشه
_ببخشید چون چسبونده بودیم کمر درد داشتم,
+مشکلی نیس زورت نمیکنم
_من برم لباس هامو بپوشم
+ام چیزه میخاستی باهام بیای اتاق.... اینجا بود حرفشو ول کرد نمیدونم چرا و دوباره گفت : هیچی درد داری برو
منم مثلا نفهمیدم و رفتم اتاق لباسمو عوض کردم و حموم رفتم و اوکی شدم اومدم بیرون لباس هامو پوشیدم پایین موهامو فر کردم و اوکی و خوشگل ،
ادامش پست بعد،
۲.۵k
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.