ای تو برقلب من از هرکه سزاوارترین

ای تو برقلب من از هرکه سزاوارترین
این منم در ره جانان تو غمخوار ترین

آن لب لعل تو ای دوست چه با من بکند
بی گمان هست پر از رمزو ، پر اسرارترین

گر تو از کوی من دلشده آخر بروی
می شوم از غم هجران تو بیمار ترین

ساحت عشق تو از هرچه که آلوده بَری
این منم بهر وصال تو چه دلدارترین

ای وفا دارترین و ، تو همه مونس جان
می کنم جان به فدای تو وفادارترین
دیدگاه ها (۲)

بفرمایید شام استامبولی

شام مجردی ما بفرمایید دوستان

بعد عمری در کجا باید که پیدایت کنم؟از کدامین پنجره باید تمنا...

.دست برای زدن نیست برای نوازشِ برای آغوش کشیدنپا برای رفتن ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط