بعد عمری در کجا باید که پیدایت کنم

بعد عمری در کجا باید که پیدایت کنم؟
از کدامین پنجره باید تمنایت کنم؟
‌‌‌‌
من نمی گویم زمین را زیر و رو کردم ولی
سالها گشتم به دنبالت که پیدایت کنم

بارها رفتم کنار آینه شاید که تو
ذره ای جامانده باشی و تماشایت کنم

من برای این دل دیوانه ی چشم انتظار
با کدامین قسمت و تقدیر معنایت کنم؟

من چگونه این در و دیوار و حجم خانه را
بی نصیب از گرمی عطر نفس هایت کنم؟

حق بده، من حق ندارم بی تو باشم، حق بده
بی تو می پوسد دلم باید که پیدایت کنم......
‌‌‌
دیدگاه ها (۲)

ای تو برقلب من از هرکه سزاوارتریناین منم در ره جانان تو غمخو...

بفرمایید شام استامبولی

.دست برای زدن نیست برای نوازشِ برای آغوش کشیدنپا برای رفتن ن...

دلتنگی لجباز ترین حس دنیاست...هر چه برایش توضیح دهی, بیشتر پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط