کاش این عشق سرانجام به سامان برسد

کاش این عشق سرانجام به سامان برسد
درد مهجوری ما نیز به پایان برسد

کاش در دهکده ی قلب طلبکار شما
دست این ملتمس خسته به دامان برسد

گفتی نیست صبوری تو و درد دلم
که شود قصه ی این درد به دامان برسد

چای دم کرده ای و منتظر معجزه ای
که لب خشک و ترک خورده به فنجان برسد

در کویری که بجز خاک ندارد ثمری
کاش در این دل شب حضرت باران برسد

شوره زار لبم از خشکی لبهای تو نیست
قطره ای آب نیاز است به انسان برسد

اشک می ریزم و هر بار فقط منتظرم
دست معشوقه به چشم من گریان برسد

چند سالی ست که همواره دلم می گوید
کاش این عشق سرانجام به سامان برسد
#محمد_جواد_قانعی

پ.ن بسی دلمان گرفته است..
دیدگاه ها (۱۳)

موجِ عشق تو اگر شعله به دلها بکشدرود را از جگر کوه ... به در...

تو همانی که دلم لک زده لبخندش رااو که هرگز نتوان یافت همانند...

هر سیصد و شصت و پنج روزت غم بودای سالِ گذشته با دلم بد کردی_...

خواندن کپشن الزامیست ^___^#آخرین_پست_سال94همه یه پست خداحافظ...

🌱🍒ناز چشمانت نهاده ... عشق بر سیمای تو...سر خوشم چون پروریدم...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

black flower(p,225)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط