پارت 17
پارت 17
ارباب من
سیلی زد که یهو دوتا سیلی و لگد نصیبش شد (حقشه ایشالا بمیرههههههههه😱😱😱)
ارباب اون رو زد و روبه همه مهمونا گفت جشن تموم شد و همتون مرخصین
و همه رفتن و گفت تو جینا برای تو یکی دارم به بادیگاردا گفتم ببرنش توی اتاق قرمز و جیناروبردن توی اتاق قرمز که من تا حالا نرفته بودم جینا افتاده بود به پاش و فقط التماسش میکرد
+هه وقتی داشتی خیانت میکردی باید فک اینحاشو هم میکردی
♡گوه خوردم غلط کردم ترو خدا بگو منو نبرن(با گریه)
☆(تو ذهنش:یعنی چه اتاقیه که داره التماسش میکنه وای برم از یونا بپرسم )
☆سلام خوبی
=اره خوبم تو چطور
☆منم خوبم خوش گذشت؟
(حالا میگین یونا کحا بود یونا رفتع بود پیش خانوادش)
=اره خوب بود مار داشتی
☆اره میگم یونا چرا داره اتماس میکنه که ارباب اونو به اتاق قرمز نبرن؟
=یعنی نمیدونی(با حالت تعجب)
☆بنظرت اگه میدونستم ازت میپرسیدم(پوکر)
=خوب اون اتاق.....
پایان پارت 17
ارباب من
سیلی زد که یهو دوتا سیلی و لگد نصیبش شد (حقشه ایشالا بمیرههههههههه😱😱😱)
ارباب اون رو زد و روبه همه مهمونا گفت جشن تموم شد و همتون مرخصین
و همه رفتن و گفت تو جینا برای تو یکی دارم به بادیگاردا گفتم ببرنش توی اتاق قرمز و جیناروبردن توی اتاق قرمز که من تا حالا نرفته بودم جینا افتاده بود به پاش و فقط التماسش میکرد
+هه وقتی داشتی خیانت میکردی باید فک اینحاشو هم میکردی
♡گوه خوردم غلط کردم ترو خدا بگو منو نبرن(با گریه)
☆(تو ذهنش:یعنی چه اتاقیه که داره التماسش میکنه وای برم از یونا بپرسم )
☆سلام خوبی
=اره خوبم تو چطور
☆منم خوبم خوش گذشت؟
(حالا میگین یونا کحا بود یونا رفتع بود پیش خانوادش)
=اره خوب بود مار داشتی
☆اره میگم یونا چرا داره اتماس میکنه که ارباب اونو به اتاق قرمز نبرن؟
=یعنی نمیدونی(با حالت تعجب)
☆بنظرت اگه میدونستم ازت میپرسیدم(پوکر)
=خوب اون اتاق.....
پایان پارت 17
۴.۳k
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.