پارت نقصی بیست و ششم
پارت نقصی بیست و ششم
لولو:راست میگی😁
بعدم رفت پایین رفتم خودم و پرت کردم رو تخت بعد یه دقیقه بلند شدم رفتم حموم اومدم بیرون دیدم ساعت 8 شبه خدایا چه زودی گذشت
سریع لباس پوشیدم یه مانتو با شلوار و شالمم انداختم روی سرم رفتم پایین دیدم دخترا هم مثل من شلوار و مانتو و شال پوشیدن
+نظرتون چیه بریم بیرون؟؟
پسرا:عععااالللیییههه
دخترا:حال نداریم😒
پسرا:نننننههههه
+😑خوفید؟؟
همه:عععاااللللییی
+😳😐😑😶
رفتم پیش دخترا راضیشون کردم که بریم بیرون پسرا هم رفتن لباس پوشیدن اومدن رفتیم بیرون سوار ماشین من شدیم دلم براش یذره شده بود😍راه افتادیم رفتیم یخورده گشت و گذار اخره بار رفتیم برج میلاد همه جا رو گشتیم ساعت 2 نصفه شب بود راه افتادیم سمت خونه رسیدیم بعدش رفیتم اتاقامون تا استراحت کنیم
+فردا قراره بریم عروسی
لولو:لباس داری؟؟
+اره لباسی که خودت بهم دادی
لولو:پس چه عشقی بشی تو
+حتما
فردا تو خونه
+دخترا بلند شید
(پسرا بیدار بودن)
دخترا اومدن پایین همهی کارهامون رو کردیم چون لنگ ظهر ساعت 2 بیدار شدیم ناهار خوردیم اول موهای پسرا رو درست کردیم بعد مثل چند تا مدل موی قبلی موهامونو درست کردیم ارایش کردیم لباسامونو پوشیدیم ساعت 6 بود ساعت 7 باید تالار بودیم رفتیم سوار ماشین شدیم رفتیم سمت تالار رسیدیم تا رسیدیم سعید اومد پیشه من
+با این قوزمیت پیداش شد
سیلدا:میبینمش مسخوام بالا بیارم
مبینا:بالا نیار پایین بیار😂
+بریم پسرا رفتن تو مردونه ماهم رفتیم تو زنونه
ادامه دارد☺️
لولو:راست میگی😁
بعدم رفت پایین رفتم خودم و پرت کردم رو تخت بعد یه دقیقه بلند شدم رفتم حموم اومدم بیرون دیدم ساعت 8 شبه خدایا چه زودی گذشت
سریع لباس پوشیدم یه مانتو با شلوار و شالمم انداختم روی سرم رفتم پایین دیدم دخترا هم مثل من شلوار و مانتو و شال پوشیدن
+نظرتون چیه بریم بیرون؟؟
پسرا:عععااالللیییههه
دخترا:حال نداریم😒
پسرا:نننننههههه
+😑خوفید؟؟
همه:عععاااللللییی
+😳😐😑😶
رفتم پیش دخترا راضیشون کردم که بریم بیرون پسرا هم رفتن لباس پوشیدن اومدن رفتیم بیرون سوار ماشین من شدیم دلم براش یذره شده بود😍راه افتادیم رفتیم یخورده گشت و گذار اخره بار رفتیم برج میلاد همه جا رو گشتیم ساعت 2 نصفه شب بود راه افتادیم سمت خونه رسیدیم بعدش رفیتم اتاقامون تا استراحت کنیم
+فردا قراره بریم عروسی
لولو:لباس داری؟؟
+اره لباسی که خودت بهم دادی
لولو:پس چه عشقی بشی تو
+حتما
فردا تو خونه
+دخترا بلند شید
(پسرا بیدار بودن)
دخترا اومدن پایین همهی کارهامون رو کردیم چون لنگ ظهر ساعت 2 بیدار شدیم ناهار خوردیم اول موهای پسرا رو درست کردیم بعد مثل چند تا مدل موی قبلی موهامونو درست کردیم ارایش کردیم لباسامونو پوشیدیم ساعت 6 بود ساعت 7 باید تالار بودیم رفتیم سوار ماشین شدیم رفتیم سمت تالار رسیدیم تا رسیدیم سعید اومد پیشه من
+با این قوزمیت پیداش شد
سیلدا:میبینمش مسخوام بالا بیارم
مبینا:بالا نیار پایین بیار😂
+بریم پسرا رفتن تو مردونه ماهم رفتیم تو زنونه
ادامه دارد☺️
۴۱.۱k
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.