ماه بنفشم
#Maah_Banafsham
#part47
بدون معطلی رفتم سر میز و نشستم
بعد یکم خوردن صبحانم دیانا گفت
+ارسلان،قضیه اون چندتا کیفی که دیروز دادی به اون بادیگاردا چی بود؟
نمیخواستم بهش بگم کع ناراحت بشه،چون خیلی سخته بفهمی پدرت بخاطر پول دخترشو فروخته
_به یکی بدهی داشتم،اونو پرداخت کردم
+اها
_اوم،واقا مرسی بعد از مدتها صبحانه خوردن
+اوخی نوش جونت
_دیا من میرم یه دوش میگیرم زود میام
+بش
«30 min later»
در حمومو باز کردم داشتم دنبال حولم میگشتم
که دیدم نیست
_دیاناااااااااا(با داد)
+جانم ارسلاننننن(با داد)
_بیاااااااا(با داد)
+باشهههههه(با داد)
+جانم
از داخل حموم گفتم
_اون حوله ی منو از تو کمد میدی
+اره بیا بگیر
به سرم زد یکم اذیتش کنم
همراه با حوله دستشم کشیدم اوردمش داخل ودرو بستم
_مرسی عشقم
و بعدش لپشو بوس کردم
دیانا همینجوری ماتش برده بود
بدجوری از کارم تعجب کرده بود
سرمو بردم نزدیکش و یه ب.وس.ه عمیقی به ل.ب.ا.ش زدم
_دیاناا،نمیخوای بری بیرون؟؟میخوام حوله بپوشم
با خجالت سرشو انداخت پایین و رفت بیرون
#part47
بدون معطلی رفتم سر میز و نشستم
بعد یکم خوردن صبحانم دیانا گفت
+ارسلان،قضیه اون چندتا کیفی که دیروز دادی به اون بادیگاردا چی بود؟
نمیخواستم بهش بگم کع ناراحت بشه،چون خیلی سخته بفهمی پدرت بخاطر پول دخترشو فروخته
_به یکی بدهی داشتم،اونو پرداخت کردم
+اها
_اوم،واقا مرسی بعد از مدتها صبحانه خوردن
+اوخی نوش جونت
_دیا من میرم یه دوش میگیرم زود میام
+بش
«30 min later»
در حمومو باز کردم داشتم دنبال حولم میگشتم
که دیدم نیست
_دیاناااااااااا(با داد)
+جانم ارسلاننننن(با داد)
_بیاااااااا(با داد)
+باشهههههه(با داد)
+جانم
از داخل حموم گفتم
_اون حوله ی منو از تو کمد میدی
+اره بیا بگیر
به سرم زد یکم اذیتش کنم
همراه با حوله دستشم کشیدم اوردمش داخل ودرو بستم
_مرسی عشقم
و بعدش لپشو بوس کردم
دیانا همینجوری ماتش برده بود
بدجوری از کارم تعجب کرده بود
سرمو بردم نزدیکش و یه ب.وس.ه عمیقی به ل.ب.ا.ش زدم
_دیاناا،نمیخوای بری بیرون؟؟میخوام حوله بپوشم
با خجالت سرشو انداخت پایین و رفت بیرون
۳.۰k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.