#ماه_بنفشم

#Maah_Banafsham

#part46

رفتم سوار ماشین شدمو حرکت کردم به سمت نانوایی
رسیدم،خداروشکر خلوط بود
دوتا نون گرفتمو رفتم به سمت ماشین
سوار شدمو به سمت خونه حرکت کردم
«30 min later»
رسیدم و ماشینو تو حیاط پارک کردم
_دیاناااا من اومدممممممم
+باشه باشه فهمیدم اومدی،بدو نونارو بدع من
_بفرمایید
+برو دستتو بشور بیا صبحانتو بخور
_دستمو شستم به به
+دقیقا کی دستتو شستی
_قبل از اینکه برم
+ارسلان برو دستتو بشور الودست
_اذیت نکن دیگه
با این حرفم داشت از اشپزخونه خارج میشد که گفتم
_کجااا
+من اذیت میکنم میرم بالا تو اتاق تو راحتر صبحانتو بخوری
رفتم از پشت بغلش کردم
_ببخشید عزیزم الن میرم دستامو میشورم
با این حرفم برگشت و محکم بغلم کرد
+هرچی میگم برای سلامتی خدته
_چشم،مرسی که حواست بهم هست زیباترینم
با این حرفم یه لبخند دلنشین زدو ازم دور شد
من رفتم بالا لباسامو عوض کردم دستمو شستم اومدم پایین
+دیر کردی
_گفتم منکه تا بالا رفتم لباسمم عوض کنم
+تنبل(با خنده)
دیدگاه ها (۲)

#ماه_بنفشم

#ماه_بنفشم

#ماه_بنفشم

#ماه_بنفشم

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۴ساعت کاریم تمام شده بود رفتم سوار ...

فرار من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط