you will be yours🍷
you will be yours🍷
ویو تهیونگ
بعد تماسم یهو دیدم صدای امبولانس میاد رفتم پایین ببینم چی شده از جولیا پرسیدم
جولیا:اقای کیم راستش اقای چانگ سکته کردن
تهیونگ:هههههه😂😂
جولیا:چرا میخندین
تهیونگ:چون خبر ورشکسته گیشو شنیده
جولیا:چی اقای چانگ ورشکست شد😳
تهیونگ:اوهوم خب من برم راستی برای تولد جیمین بیایا
جولیا:چشم
ویو جیمین
حوصلم سررفته بود رفتم امار چانگو از تهیونگ بگیرم تق تق تق(صدای درمثلا)
تهیونگ:کیه
جیمین:منم
تهیونگ:بیا
جیمین:چانگ چی شد
تهیونگ:فعلا ازش خبری ندارم
جیمین:چیییییییی😳😡
مسخرم کردی من باید اون بیشرف نابود کنم
تهیونگ:جیمین اروم باش اون بسپار به من ببین چجور نابودش میکنم
جیمین:ببین منو اگه اون کشتی برسه چین من میدونم با تو فهمیدی یانه
تهیونگ:باشه باشه
ویو ات
گاددددد چرا این کوفتیا تموم نمیشه من چجوری برای امشب اماده شم (ساعت6) خیلی خستم هنوز تموم نشدن
ویو جیمین
کار خاصی نداشتم تصمیم گرفتم برم خونه دیگه برا شب اماده شم رفتم خونه حیاط پشتی خونه رو تزیین کرده بودن پر گل بادکنک از این جور چیزا بود
-:کارای زنتو بازم بگو ازش متنفری
جیمین:100بار گفتم اون بهم خیانت کرده بازم باور نمی کنین اه (راهشو میکشه میره تو اتاقش یونا از حموم میاد بیرون)
یونا:عشقم بیرون دیدی
جیمین:خب؟
یونا:هیچی فقط خواستم بگم همش کار منه
جیمین:به جهنم
یونا:اها راستی من یه میکاپ ارتیست گرفتم برا امشب پولشو بده
جیمین:هومم
یونا میره لباس میپوشه جیمین میره حموم
ویو تهیونگ
حوصلم سررفته بود جون سئو اومده بود پولشو گرف رفتم پیش ات
تهیونگ:می تونم بیام
ات:اره اره
تهیونگ:ات ساعت تولد جیمین می دونی دیگه
ات:نوچ
تهیونگ:ساعت 9 شروع میشه
هعییی حوصلم سررفته داری چیکار میکنی
ات:صدتا پرونده هس باید امضا کنم
تهیونگ:میخوای کمکت کنم
ات:میشه😃
تهیونگ:اره جیمین چیزی گف بامن
ات:مرسی
شروع میکنن باهم امضا میکنن
تهیونگ: ات میخوای امشب بیام دنبالت
ات:نه زحمت نکش تاکسی میگیرم
تهیونگ:اوففف میخوای کل راه پول تاکسی بدی خودم میام دنبالت
ات:باشه پس شمارتو بده لوکیشن خونمو بفرستم
میده میزنه(شماره رو🗿)
ساعت7 نیم شده تهیونگ کارش تموم شد ات گف چندتا پرونده کوچیک هس اونارو انجام بدم میام انجام داد رف خونه حموم کرد اومد موهاشو صاف کرد لباسشو پوشید یه میکاپ انجام داد کیف کفششو برداشت منتظر شد تهیونگ بیاد
رسید
تهیونگ:واوووو ات خیلی جذاب شدیی😳😀
ات:مرسی
تهیونگ:فک کنم تو جشن همه پسرا باهات لاس بزنن
ات:هههه بریم دیگه😂
ویو جیمین
از حموم اومدم موهامو درست کردم لباس پوشیدم اومدم بیرون دیدم یونا اومد دنبالم
یونا:عشقم بیا
جیمین:دهنتو ببند انقد جلو همه عشقم عشقم نکن
یونا:خیل خب بابا اه
میرن تو جشن
جیمین تو ذهنش
یعنی ات الان با کی میاد امروز که تو شرکت ندیدمش فک کنم سرش خیلی شلوغ بود
ات تهیونگ میرسن باهم میان داخل جشن همه نگاها رو ات تهیونگ ات میرن سمت جیمین یونا
جیمین:سلام تهیونگ سلام ات
ات:سلام
تهیونگ:سلام
یونا چطوری از نی نی ها چه خبر
یونا:خوب عموشون(بیا برو تو ک.ون خر👍🗿)
جیمین روب ات
جیمین:ات چرا با تهیونگ اومدی
ات:امروز تو شرکت بهم گفت بیام دنبال
جیمین:ادرس خونتم میدونست
ات:خودم بهش دادم
جیمین:به جرعتی حق نداشتی بدی مکه اون کیه تو
ات:جیمین یه طوری حرف نزن انگار شوهرمی دوس داشتم دادم............
ویو تهیونگ
بعد تماسم یهو دیدم صدای امبولانس میاد رفتم پایین ببینم چی شده از جولیا پرسیدم
جولیا:اقای کیم راستش اقای چانگ سکته کردن
تهیونگ:هههههه😂😂
جولیا:چرا میخندین
تهیونگ:چون خبر ورشکسته گیشو شنیده
جولیا:چی اقای چانگ ورشکست شد😳
تهیونگ:اوهوم خب من برم راستی برای تولد جیمین بیایا
جولیا:چشم
ویو جیمین
حوصلم سررفته بود رفتم امار چانگو از تهیونگ بگیرم تق تق تق(صدای درمثلا)
تهیونگ:کیه
جیمین:منم
تهیونگ:بیا
جیمین:چانگ چی شد
تهیونگ:فعلا ازش خبری ندارم
جیمین:چیییییییی😳😡
مسخرم کردی من باید اون بیشرف نابود کنم
تهیونگ:جیمین اروم باش اون بسپار به من ببین چجور نابودش میکنم
جیمین:ببین منو اگه اون کشتی برسه چین من میدونم با تو فهمیدی یانه
تهیونگ:باشه باشه
ویو ات
گاددددد چرا این کوفتیا تموم نمیشه من چجوری برای امشب اماده شم (ساعت6) خیلی خستم هنوز تموم نشدن
ویو جیمین
کار خاصی نداشتم تصمیم گرفتم برم خونه دیگه برا شب اماده شم رفتم خونه حیاط پشتی خونه رو تزیین کرده بودن پر گل بادکنک از این جور چیزا بود
-:کارای زنتو بازم بگو ازش متنفری
جیمین:100بار گفتم اون بهم خیانت کرده بازم باور نمی کنین اه (راهشو میکشه میره تو اتاقش یونا از حموم میاد بیرون)
یونا:عشقم بیرون دیدی
جیمین:خب؟
یونا:هیچی فقط خواستم بگم همش کار منه
جیمین:به جهنم
یونا:اها راستی من یه میکاپ ارتیست گرفتم برا امشب پولشو بده
جیمین:هومم
یونا میره لباس میپوشه جیمین میره حموم
ویو تهیونگ
حوصلم سررفته بود جون سئو اومده بود پولشو گرف رفتم پیش ات
تهیونگ:می تونم بیام
ات:اره اره
تهیونگ:ات ساعت تولد جیمین می دونی دیگه
ات:نوچ
تهیونگ:ساعت 9 شروع میشه
هعییی حوصلم سررفته داری چیکار میکنی
ات:صدتا پرونده هس باید امضا کنم
تهیونگ:میخوای کمکت کنم
ات:میشه😃
تهیونگ:اره جیمین چیزی گف بامن
ات:مرسی
شروع میکنن باهم امضا میکنن
تهیونگ: ات میخوای امشب بیام دنبالت
ات:نه زحمت نکش تاکسی میگیرم
تهیونگ:اوففف میخوای کل راه پول تاکسی بدی خودم میام دنبالت
ات:باشه پس شمارتو بده لوکیشن خونمو بفرستم
میده میزنه(شماره رو🗿)
ساعت7 نیم شده تهیونگ کارش تموم شد ات گف چندتا پرونده کوچیک هس اونارو انجام بدم میام انجام داد رف خونه حموم کرد اومد موهاشو صاف کرد لباسشو پوشید یه میکاپ انجام داد کیف کفششو برداشت منتظر شد تهیونگ بیاد
رسید
تهیونگ:واوووو ات خیلی جذاب شدیی😳😀
ات:مرسی
تهیونگ:فک کنم تو جشن همه پسرا باهات لاس بزنن
ات:هههه بریم دیگه😂
ویو جیمین
از حموم اومدم موهامو درست کردم لباس پوشیدم اومدم بیرون دیدم یونا اومد دنبالم
یونا:عشقم بیا
جیمین:دهنتو ببند انقد جلو همه عشقم عشقم نکن
یونا:خیل خب بابا اه
میرن تو جشن
جیمین تو ذهنش
یعنی ات الان با کی میاد امروز که تو شرکت ندیدمش فک کنم سرش خیلی شلوغ بود
ات تهیونگ میرسن باهم میان داخل جشن همه نگاها رو ات تهیونگ ات میرن سمت جیمین یونا
جیمین:سلام تهیونگ سلام ات
ات:سلام
تهیونگ:سلام
یونا چطوری از نی نی ها چه خبر
یونا:خوب عموشون(بیا برو تو ک.ون خر👍🗿)
جیمین روب ات
جیمین:ات چرا با تهیونگ اومدی
ات:امروز تو شرکت بهم گفت بیام دنبال
جیمین:ادرس خونتم میدونست
ات:خودم بهش دادم
جیمین:به جرعتی حق نداشتی بدی مکه اون کیه تو
ات:جیمین یه طوری حرف نزن انگار شوهرمی دوس داشتم دادم............
۶.۴k
۰۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.