قسمت ششم

شوگا:فعلا این مهمه که تو با ما میای بعدمشم با بزرگ ترین مافیای های جهانیم یعنی همه از ما میترسم پس مشکلی پیش نمیاد
آت:ش..شما آدم ک...کش..کشتید
جیهوپ :اره اما...
آت :امکان نداره نه نه نه
[همزمان عقب عقب می‌ره و میچسبه به یک درخت ]
آت :ازم دور شین لطفا (ترس ،بغض)
ته :آت چرا اینجوری میکنی درسته آدم کشتیم اما با تو کار نداریم
آت :ازم دور شید عوضیا(جیغ،گریه)
نامجون :متاسفم آت اما باید با ما بیای
آت سریع بلند شد و شروع کرد به دویدن که یهو یکی گرفتش و دستمالی جلوی دهنش گذاشت
اخرین چیزی که شنید صدای جیمین بود
جیمین :متأسفیم آت
و سیاهی......

شب بخیر✨
دیدگاه ها (۰)

آت:ها...عالییی ببینم من کجام؟اخ سرمیهو در باز شد و جین اومد ...

آت:ببخشید جیغ کشیدم(آروم ،بغض)جین :هوفف منم معذرت می‌خوام که...

عشق گمشده

پارت چهارم عشق گمشده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط