بهش گفتم اگه تو حیاطِ یه خونه ی روستایی باشیم
#بهش گفتم اگه تو حیاطِ یه خونه ی روستایی باشیم
بارون بزنه ، اگه بو خاک بلند بشه ، اگه اون لحظه من باشم و تو !
چیکار میکنی ؟ حِست چه جوریه !
روبروم نشسته بود دستاش تو دستام قفل بود !
چشماشم بسته بود که تصور کنه ...
شروع کرد به گفتن !
با لبخند داشت میگفت : بارون که بگیره تو کنارم باشی سرمو میگیرم بالا
با صدای بلند میگم خدا روزای بدمونو تو این بارون بشور ،
بعدم این دیوونه رو بسپارش به خودم قول میدم اندازه ی خودت حواسم بهش باشه !
با یه لبخند شیرین چشماشو باز کرد بهم نگاه کرد ! گفت تو چی؟
تو چیکار میکردی ؟
مثل خودش چشمامو بستمو گفتم
من تو اون لحظه بوی خاک بارون خورده رو عمیق نفس میکشم
و مثل دیوونه ها میچرخم انقدر میچرخم تا سرم
گیج بره و تو بغل تو بیفتم ، میخوام زیر بارون کنار تو خیس بشم ،
موهام خیس بشه، قیافم بریزه بهم و تو از ته دلت بگی من این مدلیتو بیشتر دوست دارم !
من میخوام زیر بارون ، جایی که فقط آسمون داره
با آواز ابر آهنگ دل دادن و دل بستن رو میزنه با تو باشم ...
چشممو باز کردم دیدم داره زیرلب چیزی زمزمه میکنه .
. یه چی مثل "
#کاش بیرون این کافه آسمون ابری باشه"
بارون بزنه ، اگه بو خاک بلند بشه ، اگه اون لحظه من باشم و تو !
چیکار میکنی ؟ حِست چه جوریه !
روبروم نشسته بود دستاش تو دستام قفل بود !
چشماشم بسته بود که تصور کنه ...
شروع کرد به گفتن !
با لبخند داشت میگفت : بارون که بگیره تو کنارم باشی سرمو میگیرم بالا
با صدای بلند میگم خدا روزای بدمونو تو این بارون بشور ،
بعدم این دیوونه رو بسپارش به خودم قول میدم اندازه ی خودت حواسم بهش باشه !
با یه لبخند شیرین چشماشو باز کرد بهم نگاه کرد ! گفت تو چی؟
تو چیکار میکردی ؟
مثل خودش چشمامو بستمو گفتم
من تو اون لحظه بوی خاک بارون خورده رو عمیق نفس میکشم
و مثل دیوونه ها میچرخم انقدر میچرخم تا سرم
گیج بره و تو بغل تو بیفتم ، میخوام زیر بارون کنار تو خیس بشم ،
موهام خیس بشه، قیافم بریزه بهم و تو از ته دلت بگی من این مدلیتو بیشتر دوست دارم !
من میخوام زیر بارون ، جایی که فقط آسمون داره
با آواز ابر آهنگ دل دادن و دل بستن رو میزنه با تو باشم ...
چشممو باز کردم دیدم داره زیرلب چیزی زمزمه میکنه .
. یه چی مثل "
#کاش بیرون این کافه آسمون ابری باشه"
۱۰.۵k
۰۳ آبان ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.