رز زخمی
رز زخمی
پارت ۱۶
پارت اخر
تهیونگ:رز من دوستت دارم چرا نمیفهمی(گریه)
رز:حالم از خودت و دوست داشتنت بهم میخوره عوضی.
از زبان لیلیث
رز همون موقعی اسلحه ای که داخل کشور بودش رو برداشت و به تهیونگ شلیک کرد.
اولین گلوله به پاهاش بعد به دستش بعدم هم نزدیک قلبش رز میدونست اون همیشه دوست داشت راحت بمیره ولی الان داشت راحت مردن رو از میگرفت.
همون طور که اون زندگی با عشقش رو ازش گرفت.
رز تهیونگ رو کشت و تهیونگ آخرین بار با کمترین صداش و جونی که در بدنش مونده بود لب زد
تهیونگ:من همیشه دوستت داشتم دختر کوچولو ولی تو همیشه منو به عنوان یک هیولا وحشتناک تصور کردی، کسی که میخواد تورو بکشه. ولی اینو بدون اگه هزاران بار دیگه هم به دنیا بیام در هر جسمی که باشی بازم تورو انتخاب میکنم. شکوفه ی انارم(با افتادن اشک از چشماش)
تهیونگ این رو گفت و چشماش رو بست.
رز الان انتقام گرفته بود؟
ینی الان حالش خوب بود؟
ینی میتونست دنیای بدون تهیونگ چطوره؟
با مرگ یونگی چطور کنار امد؟
همه ی اینا سوالاتی بود که از هه جین نویسنده کتاب رز زخمی پرسیده میشد، یا بهتره بگم رز ؛ رزی که با تمام اون سختی ها کنار آمد و الان یک نویسنده ی خوب شده.
کتاب رز زخمی در سراسر دنیا طرفدار پیدا کرده.
رز یا همون هه جین بعد مرگ یونگی دیگه نتونست به کسی دل ببنده تا الان که ۵۳ ساله شده با خاطرات یونگی و عکس هاش زندگی میکنه.
خوب اینم پارت اخر بود. امید وارم خوشتون آمده باشه، راستش به عنوان اولین فیک احساس میکنم کمی خراب کردم ولی خوب به مرور خوب میشم.
دوستون دارم🤍🌕
پارت ۱۶
پارت اخر
تهیونگ:رز من دوستت دارم چرا نمیفهمی(گریه)
رز:حالم از خودت و دوست داشتنت بهم میخوره عوضی.
از زبان لیلیث
رز همون موقعی اسلحه ای که داخل کشور بودش رو برداشت و به تهیونگ شلیک کرد.
اولین گلوله به پاهاش بعد به دستش بعدم هم نزدیک قلبش رز میدونست اون همیشه دوست داشت راحت بمیره ولی الان داشت راحت مردن رو از میگرفت.
همون طور که اون زندگی با عشقش رو ازش گرفت.
رز تهیونگ رو کشت و تهیونگ آخرین بار با کمترین صداش و جونی که در بدنش مونده بود لب زد
تهیونگ:من همیشه دوستت داشتم دختر کوچولو ولی تو همیشه منو به عنوان یک هیولا وحشتناک تصور کردی، کسی که میخواد تورو بکشه. ولی اینو بدون اگه هزاران بار دیگه هم به دنیا بیام در هر جسمی که باشی بازم تورو انتخاب میکنم. شکوفه ی انارم(با افتادن اشک از چشماش)
تهیونگ این رو گفت و چشماش رو بست.
رز الان انتقام گرفته بود؟
ینی الان حالش خوب بود؟
ینی میتونست دنیای بدون تهیونگ چطوره؟
با مرگ یونگی چطور کنار امد؟
همه ی اینا سوالاتی بود که از هه جین نویسنده کتاب رز زخمی پرسیده میشد، یا بهتره بگم رز ؛ رزی که با تمام اون سختی ها کنار آمد و الان یک نویسنده ی خوب شده.
کتاب رز زخمی در سراسر دنیا طرفدار پیدا کرده.
رز یا همون هه جین بعد مرگ یونگی دیگه نتونست به کسی دل ببنده تا الان که ۵۳ ساله شده با خاطرات یونگی و عکس هاش زندگی میکنه.
خوب اینم پارت اخر بود. امید وارم خوشتون آمده باشه، راستش به عنوان اولین فیک احساس میکنم کمی خراب کردم ولی خوب به مرور خوب میشم.
دوستون دارم🤍🌕
۱۲.۳k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.