به خدا اگر به قدر سر سوزنی

به خدا اگر به قدرِ سر سوزنی
از سکوتِ باد بترسم!
سنجاقک‌های خسته از خوابِ درخت کناره گرفته‌اند
رفته‌اند پشتِ پرچینِ باغ هلو
دگمه بر پیراهنِ شب و شکوفه می‌دوزند.
دارد دیر می‌شود
تو هم بیا برویم خانه‌ی خودمان،
بالش‌های کهنه‌ی این مسافرخانه
پُر از زوزه‌های باد وُ
اضطرابِ بلدرچین است،
ما هم می‌توانیم شبِ تب‌کرده‌ی دریا را تحمل کنیم
عطرِ عجیبِ همین شکوفه‌ها
خواه‌ناخواه ... راه را بر عبور بادِ بی‌سواد خواهد بست.

بیا برویم خانه‌ی خودمان
هر چه باشد بهتر از بوی باد وُ
بالش‌های کهنه‌ی این مسافرخانه است.
روی زمین می‌خوابیم
دفترِ ترانه‌های حافظ را زیر سر خواهیم گذاشت،
صبح که از خوابِ فال و پیاله برمی‌خیزیم
خانه پُر از بوی می و عطرِ شکوفه خواهد شد.
این همان مطلبی‌ست
که از سهمِ ساده‌ی همین زندگی به ما خواهد رسید.

حالا دست از دوختن این دگمه‌های شکسته بردار،
برایت پیراهنِ خوش‌رنگِ قشنگی خریده‌ام،
وِل کن بیا برویم رو به نورِ چراغ بنشینیم
اینجا دعای روشن هیچ دختری برآورده نمی‌شود
به خدا خانه‌ی خودمان خوب است،
خانه‌ی خودمان خوب است.
دیدگاه ها (۲)

#دوستت‌دارم در زبان مردان شکلهای مختلفی داردبعضی ها با یک شا...

آدم‌های زندگیتان را، آدم‌های رابطه‌های زندگیتان را محکم، قوی...

تو را حوالی امروز خواهم بوسیدبی ترس، بی دلهرهدر میان ازدحام ...

#زیبایی ات رادر لحظه ای #حبس می کنم و به دیوار می آویزم!بافه...

سلام!حال همه ما خوب استملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی...

عاشقانه های شبنم

A girl from tomorrow(part 6)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط