Part

Part¹:

پرنیا: از وقتی که روی ارسلان کراش زدم دیگه دلم میخواد هر رز ببینمش و هر روز به امید اینکه میبینمش میرم مدرسه راستش اون کلاس نهمه و ساله دیگه از این مدرسه میره و من کلاس هفتمم و خیلی از این بابت ناراحتم که قرار ساله دیگه از این مدرسه بره و همیشه هم امید داشتم که یه روزی باهاش یه دوست میشم حتی یه دوست معمولی
امروز صبح مثل همیشه ساعت ۶ بیدار شدم که کارام رو انجام بدم اون همیشه دیر میاد مدرسه ولی خوب من چون سرویس دارم مجبورم که زود برم مدرسه ولی خوب دیگه چه میشه کرد
دیدگاه ها (۰)

Part²:پرنیا: بعد از اینکه کارام رو انجام دادم ساعت شده بود ۶...

Part³:پرنیا: که دیدم ارسلان اومده تعجب کردم اون معمولا دیر م...

بچه ها میخوام یه فیک جدید بزارمجریان از این قراره که دوتا دخ...

chand Party: صبح روز بعد اهم اهمجونگ کوک: اوممم تو نباید الا...

یه بیو بدیم خوشگل خانوما ( 🤏🏻 )اسم اصلیم رقیه اس ولی بهتره ر...

#چندپارتی#تهونگ #درخواستیPOV:وقتی بابات کل خانواده ی تهونگ ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط