گناهم چی بود...
- این روزها به یک چیز زیاد فکر میکنم ، خیلی زیاد .
به افسردگیِ خندان ! میدانی یعنی چه ؟
تا به حال دلقک غمگین دیدهای ؟
خب این هم مثل آن است . گریم و نقابِ خوشحالیِ ساختگی روی قلب و روح سنگینی میکند .
قلب دیگر درخشندگی سابق را ندارد وَ
روح نیز جلای سابق را ؛
انگار که شما را به زنجیر کشیده و در تاریکترین نقطه ذهنتان در سکوتی تلخ و زننده جیغ میکشید . و پژواک فریاد شما ، همان سکوت است .
پس طبیعیست که هیچکس متوجه این سکوت نخواهد شد .
و در ظاهر بسیار سرخوش ، بیحزن ، بی هیچ دغدغهای ، دیده میشوید .
اما هیهات ، مثل تکه زغالی که در بیرونش اثری از سوختن نیست ، اما در درون
میسوزد و
میسوزد و
میسوزد . . .
_ghzlrahbr
به افسردگیِ خندان ! میدانی یعنی چه ؟
تا به حال دلقک غمگین دیدهای ؟
خب این هم مثل آن است . گریم و نقابِ خوشحالیِ ساختگی روی قلب و روح سنگینی میکند .
قلب دیگر درخشندگی سابق را ندارد وَ
روح نیز جلای سابق را ؛
انگار که شما را به زنجیر کشیده و در تاریکترین نقطه ذهنتان در سکوتی تلخ و زننده جیغ میکشید . و پژواک فریاد شما ، همان سکوت است .
پس طبیعیست که هیچکس متوجه این سکوت نخواهد شد .
و در ظاهر بسیار سرخوش ، بیحزن ، بی هیچ دغدغهای ، دیده میشوید .
اما هیهات ، مثل تکه زغالی که در بیرونش اثری از سوختن نیست ، اما در درون
میسوزد و
میسوزد و
میسوزد . . .
_ghzlrahbr
۱.۹k
۲۸ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.