خدا نصیب ند

خدا نصیب ڪند
پیر ڪه شدیم به پای هم ،
اول هر پاییز دستت را میڪَیرم
میبرم توی جیب ڪُتی ڪه
ساعت یادڪَاری پدر بزرڪَ را
با زنجیر به آن وصل ڪرده‌ام ؛

از بالای قابِ عینڪ خاڪستری ام
نڪَاهت میڪنم و میپرسم :
پیدایشان ڪردیی تصدق نڪَاهت؟
قول بده مثل هر سال تعجب ڪنی
و بڪَویی چه را آقـــــــا ؟؟؟

و من با ذوق بڪَویم
یڪ مُشت بوسه از پاییز قبل نڪَه داشته ام
بردار دوتایی بچشیم ..!!
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAAFuoaddonyatiktak2pgXxCsxw
دیدگاه ها (۱)

#بانوچشم هایت درون کلمات من راه می روندبا شعرهایم می دوندبا ...

#تــ❤ _وهمان شیرینیِ           دوران کودکی هستیکه می‌گذاشتند...

پاییز که می شودحرف شال را نمی زنیتا خیال بافی امگردن #تــ❤ ـ...

دوستش که داری پیراهنش قرمز می شودروسری اش آبیدوستت که داردبن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط