یادت هست مادر

یادت هست مادر؟
اسم قاشق را گذاشتی قطار -کشتی و هواپیما:
تا یک لقمه بیشتر بخورم…
یادت هست؟
شدی خلبان-ملوان-لوکوموتیوران
میگفتی بخور تا بزرگ بشی
اقا شیره بشی…
خانوم طلا بشی…
و من عادت کردم هر چیزی را
بدون اینکه دوست داشته باشم قورت بدهم.
حتی بغض هایم را…!!
دیدگاه ها (۱)

"دوســـــــــتَت دارَم" . . .خــــــــیلیا با این جمله "خــَ...

انـگارے دارے میـرے تنـها بشے سـرد بشہ, اینـ خونہبہ همہ بگـو ...

زنان ، خدایانی زیبا و زیرک انددر بهشتِ هر زَنی‌ جهنمی هست که...

آنقدر ها هم به فراموشی اعتماد نکنکافی استیک روز که برای مساف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط