بیمار چشم اویم و آن سنگدل مرا

بیمار چشم اویم و آن سنگدل مرا
درمان که بگذریم، دعا هم نمی کند
دیدگاه ها (۱)

تن تو مین و لبم سربازیستکه جوان استو به سر شوق شهادت داردl

نسبت عشق به من نسبت جان است به تنتو بگو من به تو مشتاق‌ترم ی...

آنقدر شعر مرا خواندی و گفتی احسنتفکرت افتاد که شاید تو دلیلش...

جایی را ترک کردمکه در آن خوشحال نبودمو ترک آنجا نیز مرا خوشح...

بمیرم !!!اینقدر فرسوده شدن که با مافیای پزشکی و کادر درمان ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط